فیفا بالاخره محکومیت ایران در پرونده شکایت مارک ویلموتس را تایید و فدراسیون فوتبال را موظف به پرداخت 6 میلیون و 137 هزار یورو (165 میلیارد تومان) کرد تا بحران واقعی سر باز کند و یقه فدراسیون ورشکسته را بگیرد.
اگر چه مرور تصمیمات گذشته در وضعیت کنونی چیزی را تغییر نمیدهد اما میتواند در تصمیمگیریهای جدید راهگشا باشد. این که چه کسانی در رسیدن به این وضعیت نقش ایفا کردند بسیار مهم و حیاتی است و اساسا باید به این سوال پاسخ داد که از چه زمانی قدم در راهی گذاشتیم که انتهای آن پوچی و شکست بود؟
حال که فدراسیون فوتبال در حکم ابتدایی پرونده ویلموتس شکست خورده و امید چندان زیادی برای موفقیت در حکم ثانویه هم نمیرود، میتوان به این سوال پاسخ داد که چه کسانی در پرونده مارک ویلموتس مقصر هستند؟ آیا یک نفر تصمیم گیر بودند یا افرادی از مسوول و غیرمسوول این تصمیم را نهایی کردند؟
* مخالفان کیروش در قامت مقصران فاجعه ویلموتس
برای رسیدن به این سوال نیازی نیست خیلی در گذشته کنکاش کنیم و میتوان به نخستین روزهای سال 2019 بازگشت؛ جایی که مخالفان مربیگری کارلوس کیروش بعد از سالها تحمل هجمههای درست مبنی بر سوء مدیریت در عملکردشان از مهدی تاج تا مدیران ارشد در بدنه دولت، به بهانه این که تیم ملی نتوانست قهرمان آسیا شود، کیروش را کنار گذاشتند.
اما فقط مدیران نبودند که چنین شکستی را خلق کردند. کیروش در برابر کاستیها و کوتاهی افراد در جایگاههای مدیریتی، ساکت نبود و زبان تندش در برابر این مسوولیت پذیر نبودن، با اتهامات واهی به او مبنی بر دلالی همراه شد و در نتیجه تلاش برخی چهرههای فوتبالی و همینطور رسانهای، برخی هواداران و علاقهمندان هم با این موج همراه شدند تا در نهایت مسوولان امر قید همکاری با او را زدند تا نخستین گام برای این بحران بزرگ برداشته شود.
در نقش اهالی رسانه و چهرههایی که تریبون صداوسیما و همینطور تربیونهای شخصی در داخل و خارج از ایران را در اختیار گرفته بودند تا کیروش را بزنند، باید گفت که آنها سهم به سزایی در رفتن کیروش و آمدن ویلموتس ایفا کردند و مرتب او را به دلایل غیرفنی تخریب کردند و این مربی را به پای میز محاکمه بردند؛ دریغ از این که فوتبال ایران فردی مانند کیروش را میخواست تا با زور از مدیرانش کار بکشد.
* دلال ها کار را دست گرفتند
درباره نحوه جذب مارک ویلموتس و نوع قرارداد و میزان دستمزدی که به او پرداخت شده، گزارشهای متعددی نوشته شده است که هر کدام به تنهایی میتواند ناکارآمدی مدیران ارشد فوتبال و ورزش کشور را به رخ بکشد که چطور دستی دستی اجازه دادند فوتبال ایران به نقطه ورشکستگی برسد و چطور دلالها تا مغز و استخوان این فدراسیون نفوذ کردند!
در دورانی که فدراسیون در آستانه همکاری با ویلموتس بود، مهدی تاج گفته بود قراردادی ارزانتر از قرارداد کیروش منعقد شده است اما چندین ماه بعد دروغ بزرگ رییس پیشین فدراسیون فوتبال برملا شد و مشخص شد که قرارداد منعقد شده با ویلموتس به مراتب بدتر و سنگینتر است و هیچ جای امیدواری ندارد و حتی تیم حقوقی فدراسیون هم آن را مطالعه نکردند. در واقع تاج به همراه فردی به نام بهروز زنجانی که هیج سمتی در این فدراسیون و هیج بخشی از بدنه ورزش و دولت نداشته، تبدیل به تنها یار تاج در سفر به بروکسل و عقد قرارداد میشود.
جالبتر این که با وجود قرارداد سه میلیون یورویی کیروش با کلمبیا، جواد نکونام از نزدیکترین افراد به این مربی در ایران چندی پیش فاش کرده که کیروش با مبلغی در حدود 1.3 میلیون یورو حاضر به ادامه همکاری بود اما مخالفان به نوعی عزم خود را جزم کرده بودند که حاضر شدند با دو برابر این دستمزد ویلموتس را بیاورند و کیروش را که فوتبال ایران را متحول کرده بود، رها کنند.
* الهه فوتبال هجومی که موجب شکستهای تلخ شد
در بخش دیگری از فاجعهای که با کلیدواژه ویلموتس برای فوتبال ایران تداعی میشود، باید به نتایج ضعیف تیم ملی اشاره کرد که ایران از تیم بدون شکست آسیا و بعد از سالها صدرنشینی در رنکینگ آسیایی، به یک باره به تیمی تبدیل شد که در برابر تیمهای درجه دوم و سوم آسیا یعنی عراق و بحرین شکست خورد و حالا در معرض از دست دادن جام جهانی و سود حاصل از این رقابتها که بسیار کمکحال فدراسیون فوتبال و باشگاههاست، قرار گرفته است!
اما در مقطعی ویلموتس از سوی بخش رسانهای فدراسیون و وزارت ورزش تبدیل به الهه فوتبال هجومی شده بود و قرار بود تحولها بیافریند و مربیانی مانند ذوالفقارنسب که سالها منتقد کیروش بودند، یک شبه طرفدار ویلموتس شدند و بارها کارشناسان فوتبال نوشتند که کیروش دست و پای بازیکنان ایران را بسته بود تا هجومی بازی نکنند!
در این فاجعه، دلالهایی که ارتباطهای نزدیکی با مسوولان وقت داشتند، بزرگترین نقش را در ایفا کردند تا یک مربی درجه دو یا سه جایگزین فردی شود که در فوتبال اروپا با مربیگری در منچستر و سرمربیگری در پرتغال و رئال مادرید شناخته شده است و دارای فلسفهای مشخص برای فوتبال تیمش بود.
* بندی که از زیر دست وزیر گذشت تا برگ برنده ویلموتس شود
قرارداد ویلموتس نقطه عطف این بحران است؛ قراردادی که به علت داشتن حفرههای متعدد، فرصت بزرگی را برای سرمربی بلژیکی فراهم کرد که برخلاف تواناییهای فنی پایین، به اندازه چندین سال پول به جیب بزند و از بروکسل به ریش مسوولان فدراسیون فوتبال بخنند.
اما وقتی جالبتر میشود که در همان زمان مسوولان وقت فدراسیون و وزارت ورزش به وجود بندی در قرارداد افتخار میکردند که حالا به قیمت شکست سنگین ایران در این پرونده حقوقی تمام شده است. بندی که مهدی تاج میگوید پیشنهاد وزیر ورزش بود و مازیار ناظمی سخنگوی وقت آن را مایه افتخار میدانست اما حالا برگه برنده رقیب شده است. رئیس پیشین فدراسیون که نقش اعظم را در این ماجرا بازی کرده، سعی کرده خودش را از این ناکامی بزرگ مبرا کند اما نام او تا سال های سال با این شکست بزرگ گره خورده و حالا باید پاسخ دهد که چطور به عنوان متولی فوتبال ایران این ضربه مهلک را به فوتبال ایران وارد کرده است؟
*از مسوولان وقت این قرارداد غرامتی گرفته میشود؟
افراد زیادی در این مدت زمان اظهاراتی داشتند که نشان از پشیمان نبودن آنها دارد. نمونه آن مربوط هیئت رییسه فدراسیون است که برخلاف ادعای خود مبنی بر این که قرارداد را رویت نکرده بودند، مشخص شد حتی آن را امضاء هم کردهاند و به مردم دروغ میگفتند. موضوع وقتی بدتر میشود که محمود شیعی چندی پیش گفته بود باید بررسی شود که قرارداد سنگین بوده یا نه! و محمود طالقانی که همیشه میگوید اطلاعی از موضوع ندارم و مشخص نیست برای چه یک کرسی را در هیات رییسه اشغال کرده است.
به طور قطع همه کسانی که از دست اقدامات مغرضانه و شخصی برخی مقام مسوول و اهالی رسانه عصبانی و خسته شدهاند، دوست دارند هر چه زودتر ورق برای ایران برگردد و سایه پرداخت این غرامت بسیار سنگین از سر فدراسیون فوتبال کنار برود اما مرور این پرونده که حاصل تلاش دسته جمعی مسوولان، مربیان و برخی چهرههای رسانهای است تبدیل به سندی روشن برای عبرت گرفتن آیندگان است تا مجددا با جوسازیها و اتهامزنیهای نادرست موجب ضرر همه فوتبال ایران نشوند.
اما نکتهای که نباید فراموش شود، رسیدگی به عملکرد مدیرانی است که ویلموتس را آوردند و این قرارداد را منعقد کردند. آیا نباید مدیران این چنینی که با مدیریت ناصحیح به صورت مستقیم به بیتالمال و حقالناس دست اندازی کرده و میلیاردها تومان از سرمایه مردم را به باد میدهند برخورد کرد؟ آیا مهدی تاج و هیئت رئیسه ای که به او اختیار تام داده و قرارداد را امضاء کرده نباید در برابر سوالات مردم پاسخگو باشند؟
آیا در هر مقطع زمانی یک فرد و یا مجموعهای از افراد میتوانند با تصمیمات غلط منابع مالی و ارزی کشور را آنهم در برههای که فشار تحریم بخشهای مختلف اقتصاد ایران را به چالش جدی کشیده است هدر دهند و هیچ نهاد نظارتی و بازرسی هم نسبت به عملکرد آنها واکنش نشان ندهد و پاسخگوی هیچکس نباشند؟
حال سوال اصلی این است که ضرر و زیان هنگفت مالی مربوط به قرارداد مارک ویلموتس در دوران مدیریت مهدی تاج که طبق اساسنامه فدراسیون فوتبال که یک نهاد غیردولتی تلقی شده باید از جیب چه فرد یا نهادی پرداخت شود؟
فعلا قوه قضاییه به عنوان بالاترین نهاد نظارتی به این پرونده ورود کرده و خبرهای خوبی درباره رسیدگی به عملکرد خاطیان به گوش میرسد. اگر تلاشهای ایرانی برای رفع این محکومیت جوابگو نبود، امید است که قوه قضاییه در یک رسیدگی قضایی علنی تمام این خسارت را از مسببان آن بگیرد تا عبرتی برای سایر مدیران ورزش شود.