زمانی بود که پرسپولیس 4 تا 4 تا میزد و قهرمانیهای لیگ را هم درو میکرد. سالهای آخر جام آزادگان و ابتدای لیگ برتر عرصه جولان سلطان در پرسپولیس و فوتبال ایران بود.
سرخهای پایتخت با علی پروین جامهای قهرمانی را درو میکردند، اما عمر مربیگری سلطان هم به سر آمد و پروین دیگر نتوانست در مربیگری موفق باشد. با رفتن پروین، طرفداران او و عشاق سلطان خواستار بازگشت او بودند. سکوها ملتهب میشد و اسم «علی پروین» شنیده میشد، اما نه پروین برگشت و نه پرسپولیس نتیجه گرفت. با رفتن او، جانشینهایش کار سختی داشتند و سالها گذشت تا در لیگ هفتم، قطبی پرسپولیس را قهرمان کرد، اما او در همان فصل بعد ناکام بود و در تیم ملی هم نتیجه نگرفت تا پروندهاش بسته شود.
هنوز هم روی سکوها اسم پروین به گوش میرسید، اما این پرسپولیس بود که قربانی میشد. گزینههای مختلف داخلی و خارجی به پرسپولیس آمدند، اما این تیم در همه این سالها ناکام بود تا پای برانکو به پرسپولیس باز شد. او از اواخر لیگ پانزدهم آمد، اما رنسانس سرخها از لیگ شانزدهم شروع شد و برانکو در 3 فصل پیاپی پرسپولیس را قهرمان کرد تا حالا برانکو به اسطورهای در پرسپولیس تبدیل شده و با رفتنش خیل هواداران این تیم را نگران کند.
حالا دوران «پروین» ایسم از یادها رفته و شاهد دوران «برانکو» ایسم هستیم. حالا باید منتظر ماند تا سکوها با کوچکترین لغزش پرسپولیس، برانکو را فریاد بزنند، اما این اتفاق عاقبتی جز زمین خوردن پرسپولیس ندارد. طرفداران برانکو از سرنوشتی که دوستداران پروین بر سر پرسپولیس آوردند، عبرت بگیرند. پرونده پرسپولیس و برانکو بسته شده و حداقل باید برای مدتی پیوند دوباره آنها را فراموش کرد. حالا دوستداران برانکو بدانند پرسپولیس بزرگتر از شخص است حتی اگر او برانکو و نتایج رؤیاییاش باشد. بگذارند کالدرون کار کند، به او فرصت بدهند، صبر داشته باشند، سکوها را ملتهب نکنند و البته فراموش نکنند که برانکو هم در روزهای ابتدایی لیگ شانزدهم تا مرز برکناری پیش رفت.