در سالهای نه چندان دور «بازیکنسالاری» یکی از معضلات فوتبال ایران بود و در مقاطعی «مربیسالاری» هم به آن اضافه شد. اما حالا مدتی است باشگاهها از این فضا فاصله گرفته و به عبارتی هر دو منسوخ شده اند. در این میان شاید بتوان مدعی شد که شاهد تولد «هوادار سالاری» هستیم؛ موضوعی که نه تنها معضل نیست بلکه میتواند حُسن هم باشد. چرا که باعث تقویت جنبه اجتماعی این ورزش میشود و آن را از انحصار یک پدیده صرفا حرفهای خارج میکند. وقتی پای مردم و هوادار به میان بیاید، وجه دموکراتیک هم تقویت میشود.
فوتبال ایران با معایب و نواقص ریز و درشت بسیاری دست به گریبان است. سالهاست لیگ این رشته ورزشی محبوب و پرطرفدار، پسوند «برتر» را یدک میکشد، اما بسیاری از کارشناسان معتقدند علاوه بر مسائل فنی، فوتبال ایران در بخشهای مدیریتی و پیرامونی هم مطابقت لازم با استانداردهای موجود در فوتبال دنیا را ندارد. یکی از شاخصههایی که فاصله زیادی با متد جهانی دارد و اهمال در توجه ویژه به آن، گاهی اتفاقات زیان باری را هم به همراه داشته، مساله «هواداران» است. بدون تردید هوادار، یکی از ارکان مهم و تاثیرگذار در فوتبال است که جزء لاینفک زیباییهای این رشته ورزشی به شمار میرود. بارها شنیده و خوانده ایم که فوتبال بدون هوادار، معنایی ندارد و از ورزشی مهیج فاصلهای زیاد میگیرد. تصور کنید که مهمترین و حساسترین بازیهای فوتبال هیچ تماشاگری در ورزشگاه نداشته باشد، در اینصورت چه بلایی سر آن بازی و جاذبه هایش میآید؛ بنابراین امروزه جذب و حفظ هواداران توسط باشگاههای فوتبال از دغدغههای اصلی در فوتبال حرفهای و صنعت ورزش محسوب میشود که میتواند پتانسیل بالایی را برای درآمدزایی باشگاهها ایجاد کند. به همین منظور رضایت مندی هواداران به عنوان مشتریان عمده در صنعت ورزش فوتبال، ارزش ویژه و بی بدیلی دارد.
در شرایطی که تعریف، شان و جایگاه «هوادار» در فوتبال ایران بارها توسط تصمیمات مدیران و مسئولان به چالش کشیده شده، در یک ماه گذشته دو تصمیم مهم از سوی مالک دو باشگاه را میتوان سرمشق و الگو قرار داد. در مقاطعی «هوادار» در ایران آن هم در ظاهر شان و منزلتی اعلا از سوی مسئولان پیدا میکند و آنها تاکید میکنند که هواداران صاحبان اصلی و معنوی باشگاه هستند، اما در عمل رفتاری نامناسب میشود و به عنوان مثال در تنگناهای مالی با اعلام شماره حساب از آنها مدد میطلبند. این درحالی است که ابتداییترین موضوع که باعث حفظ آرامش و آسایش آنها میشود هم هنوز وجود ندارد و هواداران برای تهیه بلیت اینترنتی و مستقر شدن در جایگاههای شان بهنگام برگزاری بازی با مشکلاتی اساسی رو به رو هستند. در چنین وضعیتی اسماعیل حاجیپور مالک باشگاه داماش گیلانیان در شب فینال جام حذفی و فرهاد حمیداوی مالک باشگاه پدیده در ماجرای انتقال یحیی گل محمدی به پرسپولیس، موضعی داشتند که کاملا برمبنای تکریم هوادار بود. در واقع مالکان داماش و پدیده که هر دو باشگاهی خصوصی محسوب میشوند، بر اساس ارزش گذاری به هواداران تیم شان، تصمیماتی گرفتند که قابل تامل و تحسین است. اسماعیل حاجی پور وقتی متوجه شد هواداران داماش راهی به ورزشگاه شهدای فولاد اهواز نیافته اند و با نادیده گرفتن قانون از سوی سازمان لیگ در حق شان اجحاف شده، تا پای اینکه مانع برگزاری فینال جام حذفی شود هم پیش رفت تا اینکه به هدف رسید.
فرهاد حمیداوی هم در روزهای گذشته با وجود اصرار مدیرعامل باشگاه پرسپولیس و فشارهای جانبی از سوی افرادی تاثیرگذار و تصمیم ساز، از موضع خود عقب نشینی نکرد و اجازه جدایی به یحیی گل محمدی نداد. سرمربیای که به واسطه عملکرد فصل گذشته اش با پدیده مورد حمایت هواداران مشهدی است و عقد قراداد دوساله باشگاه با او باعث رضایت و خشنودی طرفداران شد؛ بنابراین آنها اصلا دوست نداشتند یحیی را از دست بدهند. برای اثبات اهمیت جایگاه هوادار کافی است اتفاقات فصل گذشته رئال مادرید را مدنظر قرار دهیم. زیدان پس از دو سال و نیم هدایت رئال و کسب سه لیگ قهرمانان متوالی از این تیم جدا شد، اما ناکامیهای سریالی باعث شد فلورنتینو پرز، رئیس باشگاه رئال مادرید پس از چند ماه مجبور شود دوباره به سراغ زیزو برود تا بلکه به اوضاع آشفته تیمش سر و سامان بدهد و دل هواداران ناراضی مادرید را به دست آورد. اما در ایران اوضاع کاملا وارونه است. ایرج عرب مدیرعامل باشگاه پرسپولیس در مواجهه با نارضایتی هواداران پس از جدایی برانکو، پس از 3 روز با اسکورت پلیس در جمع هواداران معترض که مقابل ساختمان باشگاه تجمع کرده بودند، حاضر شد.
با این اوصاف نمیتوان از کنار این مساله به سادگی گذشت که در فوتبال همه راهها به هوادار و رضایتش منتهی میشود و از بعد اقتصادی و درآمدزایی هم باشگاهی موفق است که خیل هوادار را به عنوان حامی، پشت سر خود میبیند. در این شرایط است که آن باشگاه مورد اقبال اسپانسرها قرار میگیرد.