از استیل آذینِ هدایتی، فولادماهانِ ریخته گران، راه آهن سورینتِ بابک زنجانی و پدیدهی پهلوان در فوتبال و فوتسال اثری نمانده و این تیمها همگی منحل و واگذار شده اند. حال باید دید سرنوشت بهروز ریختهگران در قوه قضاییه چه میشود؟ شاید به زودی نامه دیگری از قاضی به فدراسیون فوتبال ارسال شود که مبالغ پرداخت شده از سوی ریخته گران به بازیکنان عمدتا ملی پوش فوتسال ایران و البته ساکت مدیرعامل سابق باشگاهش را باید عودت دهند!
بهروز ریخته گران، مرد نام آشنای فوتسال ایران و مالک باشگاه پرستاره فولاد ماهان اصفهان، در پرونده بانک سرمایه به اتهام اخلال در نظام اقتصادی و با قرار موقت بازداشت شد.
به گزارش «تابناک ورزشی»؛ نام بهروز ریخته گران در جلسات رسیدگی به اتهامات متهمان بانک سرمایه که حسین هدایتی هم در آن حاضر بود و محکوم شد، چندین بار به زبان رانده شده بود؛ اما سرانجام قهرمانی، نماینده دادستان روز گذشته از صدور دستور جلب ریخته گران از سوی قاضی خبر داد.
بهروز ریختهگران و به همراه برادرش فیروز که در گذشته نامی پرآوازه در عرصه اقتصاد و فعالیتهای ورزشی کشور بودند، امروز مثل حسین هدایتی به نامی آشنا در پروندههای فساد اقتصادی تبدیل شده اند. متأسفانه چهره های متمولی که طی دهه گذشته و در اوج جولان نام های نوظهور در ورزش و به خصوص رشته های پرمخاطب و مورد توجه رسانه ها مثل فوتبال و فوتسال، سرمایه گذاری کردند، یکی یکی به دادگاه کشیده شده و اغلب محکوم می شوند.
عواقب دهه هجوم مولتی میلیاردرها به ویترین فوتبال
دوره دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد که سال های طلایی برای مانور برخی چهره های بخش خصوصی در صنعت و اقتصاد ایران بود، تیم هایی نظیر استیل آذین به مالکیت حسین هدایتی و پهلوان در فوتبال و فولاد ماهان به مالکیت ریخته گران ها در فوتسال، گام به عرصه رقابت گذاشتند. همان زمان هم بسیاری می گفتند که فعالیت و سرمایه گذاری غیر بنیادین و روبنایی این چهره ها در ورزش، زودگذر و برای پوشش فعالیت های عظیم تجاری است. این افراد با توجه به مطبوعات پرتعداد ورزشی آن دهه که امروز اغلب بخاطر نرخ کاغذ و چاپ تعطیل شده اند، خیلی زود در کانون توجهات عمومی قرار می گرفتند و یک شبه، ره صدساله را می پیمودند.
عطش این افراد برای موفقیت و قهرمانی و کسب شهرت، باعث می شد ولخرجی های نجومی در ورزش مد شود و همین افراد بودند که قیمت بازیکنان فوتبال و فوتسال در ورزش ایران را ناگهان با تورمی عجیب و باورنکردنی روبه رو کردند و موجب انحلال ده ها تیم ضعیف و زحمتکش فوتبال شدند، طوری که امروز دیگر اثری از نفت تهران، ابومسلم، راه آهن، برق شیراز و ... نیست.
بنای باشکوه و پوچ تیم های یک شبه بر ویرانه تیم های قدیمی و ریشه دار
این افراد پرانگیزه، اغلب به جای قرار گرفتن در جایگاه اسپانسر تیم های بزرگ، سعی می کردند مثل ریخته گران در اصفهان و پهلوان در مشهد، تیم جدید بسازند و یا اینکه خودشان فورا مالک تیم های معروف و قدیمی ورزشی شوند. نمونه بارز آنها بابک زنجانی بود که بعد از خرید باشگاه قدیمی و سازنده و ریشه دار راه آهن، برای تصاحب پرسپولیس هم خیز برداشته بود اما پرونده های قضایی مهلت نداد و امروز دیگر اثری از راه آهن تیم خاطره انگیز جنوب تهران نیست. چندی بعد حمیدرضا سیاسی هم از همین جنس بود و حتی با کمک یکی از معاونین وزیر وقت، به ریاست هیأت مدیره پرسپولیس هم رسید و گفته می شد او حتی برای باشگاه رقیب یعنی استقلال هم برنامه هایی داشت و ارتباط هایی شکل گرفته بود!
آنها در ویترین فوتبال و فوتسال برای خود جایی پر نور و جلوی چشم جستجو می کردند تا توسط جامعه دیده شوند و یا نامشان مدام سر زبان ها باشد و درباره آنها مقالات و مطالب بی شماری تولید و منتشر شده است؛ اما چندین تن از خبرنگاران سرشناس اما بخت برگشته فوتبال که در زندگی عادی خود نگران معاش خود و خانواده شان بودند، در دام آنها افتاده و در مسیر اهداف آنها بازی کردند.
بهروز و فیروز ریختهگران از چه زمانی وارد فوتسال شدند؟
برادران ریختهگران دو فعال اقتصادی بودند که از اواسط دهه 80 در اقتصاد و فوتبال و بهتر بگوییم لیگ برتر فوتسال ایران ظاهر شدند و نامشان ورد زبان ها شد. ستاره ای در فوتسال نبود که بتواند به پیشنهاد آنها «نه» بگوید! این برادران با حضور در صنعت ذوب آهن کشور توانستند با تکنیکهایی پیچیده درآمدهایی کلان به دست بیاورند و در چارچوب فعالیتهای خیریه و ورزشی روی آن سرپوش می گذاشتند. تیم فولاد ماهان با مدیرعاملی محمدرضا ساکت، دو بار قهرمان لیگ برتر ایران در سال های 87 و 88 شد و در پی آن جام باشگاه های آسیا 2010 را نیز فتح کرد.
در پرونده عجیب ریختهگران ها جایی دیده می شود که آنها با مدارک دو جوان خام، 250 میلیارد تومان از بانک خودشان (سهامدار بانک سرمایه بودند) پول گرفته و پس نداده اند، شیوهای که شنیده می شد در برخی موارد برای معامله با شهرداری هم مورد استفاده آنان قرار گرفته بود. بهروز ریختهگران که صدها و شاید بیش از هزار میلیارد تومان پرونده مالی داشت، با وثیقه مالی آزاد بود.
آیا نامه دوم رد مال در راه فدراسیون است؟
حال باید دید سرنوشت بهروز ریختهگران در قوه قضاییه چه می شود؟ شاید به زودی نامه دیگری به فدراسیون فوتبال ارسال شود که مبالغ پرداخت شده از سوی این فرد به بازیکنان عمدتا ملی پوش فوتسال ایران را عودت دهند! کاری که فدراسیون در مورد هدایتی مجبور شد، انجام دهد و مبالغ دریافتی از عابربانک معروف فوتبال آن سال ها را که بالغ بر چند میلیارد تومان می شد و تحت عنوان کمک دریافت شده بود، به حساب دستگاه قضا مسترد کند. در این مورد البته بعید است فدراسیون در دوره علی کفاشیان پول مستقیمی از ریخته گران دریافت کرده باشد اما قطعا در صورت تصمیم قضات مبنی بر رد مال، نامه ها برای فدراسیون فوتبال ارسال خواهد شد تا پول خرج شده در فوتسال از افراد پس گرفته شود. پول هایی که در قرارداد با حسین شمس، وحید شمسایی و دیگر ستاره ها پرداخت شد و مهمتر از همه دبیرکل مستعفی فدراسیون فوتبال محمدرضا ساکت که مدیرعامل باشگاه فولادماهان بود و امروز به عنوان مسئول امور تیم ملی فوتبال ایران، بار دیگر مشغول به فعالیت شده است.
فقط پاسخ این پرسش می ماند که مدیران سیاسی و غیر سیاسی که از کنار این گونه افراد به نان و نوایی می رسند، کجا حساب پس می دهند و آیا اموال رسیده به آنها در روزهای دوستی و رفاقت با امثال ریخته گران، به جیب مال باختگان برمی گردد؟