مجیدی مثل بقیه هم نسلهایش، دوران مربیگری را با یک غافلگیری آغاز کرد.
اعلام خبر انتخاب فرهاد مجیدی به عنوان سرمربی استقلال، برای هواداران او هم غافلگیر کننده بود. کمتر کسی انتظار داشت ستاره محبوب آبیها، انقدر ناگهانی عنوان «مربی» را با «سرمربی» عوض کند و نامش، به لیست هم نسلهایی که در لیگ برتر مربیگری میکنند اضافه شود. البته مجیدی، تنها بازیکن این نسل نبود که انقدر ناگهانی، قرار است مربیگری در لیگ برتر را تجربه کند. بسیاری از همتیمیهای سابق او در تیم ملی، از انتخابی جام جهانی 98 تا انتخابی جام جهانی 2014، به همین شکل در لیگ برتر روی نیمکت نشستند. بیشترشان تاوان عجلهشان را دادند اما بعضیها، ماندگار شدند و بعضی دیگر، موفقیت خاصی نداشتند و بعد از مدت کوتاهی دیگر نامشان برای نیمکت هیچ تیمی مطرح نمیشود.
علی دایی
دومینویی از اتفاقات عجیب، دایی را قبل از پایان فوتبالش سرمربی کرد. وقتی او با سایپا قرارداد بست، قرار نبود سرمربی این تیم باشد. او به عنوان مهاجم به سایپا رفت و وقتی لورانت وسط فصل تیم را رها کرد، نقش بازیکن مربی را پیدا کرد. دایی با سایپا، قهرمان لیگ برتر شد و آخر فصل فوتبال را کنار گذاشت. او چند ماه بعد به نیمکت تیم ملی هم رسید. دایی در تیم ملی روزهای موفقی نداشت اما مربیگری را رها نکرده و 9 سال اخیر، فصل را روی نیمکت یکی از تیمهای مربیگری آغاز کرده است. در حال حاضر دایی جزو پرافتخارترین مربیان جام حذفی محسوب میشود اما در لیگ، همان یک قهرمانی سال اول را دارد.
یحیی گلمحمدی
او هم مثل دایی، قبل از پایان فوتبالش مربیگری را آغاز کرد. گلمحمدی در صبای لیگ هفتم که مدعی قهرمانی بود، به عنوان بازیکن حضور داشت. اختلاف بین تعدادی از بازیکنان و کادرفنی، باعث کنار گذاشتن ضیایی سرمربی وقت صبا شد. گلمحمدی بعدها، به نقش خودش و یکی دو بازیکن دیگر تیم در این ماجرا اعتراف و از ضیایی عذرخواهی کرد. او در هفتههای باقی مانده، جانشین ضیایی شد و صبا در رده سوم قرار گرفت. گلمحمدی بعدها روی نیمکت تیمهای مختلفی نشست و چند ماهی مربی پرسپولیس هم بود. دو قهرمانی جام حذفی، افتخارات گل محمدی است. مربی که فلسفه مربیگریاش، نشان داده مسیر درستی را انتخاب کرده و همین فصل هم در پدیده توانسته شگفتیساز باشد.
علی کریمی
در دوران بازی، بارها گفته بود مربیگری را به عنوان حرفه آیندهاش انتخاب نمیکند. دوری از فوتبال اما نظرش را عوض کرد و پس از مدتی پستهای تشریفاتی در خونه به خونه، با دستیاری کیروش به فوتبال برگشت. دوران حضورش در تیم ملی خیلی طول نکشید. کریمی در یک فصل دو مقطع مختلف سرمربی نفت و یک مقطع مربی سپیدرود بود. این فصل هم با خرید سپیدرود توسط دوستانش به نیمکت این تیم رسید و با نتایج ضعیف استعفا داد. فعلا معلوم نیست او چه راهی را برای آینده انتخاب خواهد کرد.
جواد نکونام
نسبت به هم نسلهایش، مربی شدنش کمتر غافلگیرکننده بود. او به عنوان دستیار کیروش کارش را شروع کرد و مثل کریمی، خیلی زود از تیم ملی رفت. سپس در سطحهایی پایینتر، یعنی لیگ یک سرمربی شد. او نیم فصل اول در خونه به خونه بود و پس از جدایی، به تیم رقیب یعنی نساجی رفت. نساجی را به لیگ برتر رساند و خودش هم با این تیم به لیگ برتر رسید. نیم فصل، نکونام بخاطر اختلاف با کادر مدیریتی باشگاه از نساجی جدا شد. قرارداد جدید او با پیکان هم بخاطر دخالت مدیران ارشد کارخانه به نتیجه نرسید اما بعید است او فصل آینده هم در خانه بماند.
علیرضا منصوریان
یک سال پس از پایان فوتبال، روی نیمکت پاس همدان نشست. در این تیم انقدر بد نتیجه گرفت که هم زود اخراج شد و هم برای مدتی طولانی، هیچ تیمی سراغش نرفت. ورود کیروش به ایران، اوضاع را برای منصوریان عوض کرد. او که مربی موقت تیم ملی قبل از کیروش بود، به عنوان مربی تیم امید انتخاب شد و بعد به نفت تهران رفت. روزهای موفق در نفت، منصوریان را در این مسیر ماندگار کرد و او این روزها، با ذوب آهن هم خوب نتیجه میگیرد.
نعیم سعداوی
سالهای سال، در ردههای مختلف دستیار بود. سال آخر اسکوچیچ در فولاد اما به عنوان منتقد جدی و آلترناتیو او مطرح شد. تا حدی که با وجود نداشتن سابقه سرمربیگری، روی سکوها نامش شنیده میشد. سرانجام سعداوی به آرزویش رسید و پس از جدایی اسکوچیچ روی نیمکت فولاد نشست. نتایج او، قابل قبول نبود و دوران مربیگریاش، به بیشتر از یک فصل نرسید.
رضا عنایتی
بهترین گلزن تاریخ لیگ برتر، مربیگری را از جای بدی آغاز کرد. او فصل پیش سیاه جامگان بحران زده را تحویل کرد و نتوانست تغییری در شرایط این تیم ایجاد کند. سیاه جامگان، آخر فصل به لیگ یک سقوط کرد و عنایتی هم فعلا نزدیک نیمکتهای مهم لیگ برتر نیست.
حمید استیلی
طولانیترین روند را برای مربی شدن، حمید استیلی طی کرد. آریهان، دنیزلی و قطبی، همگی مقطعی استیلی را به عنوان کمک مربی کنارشان داشتند. هر چند دنیزلی اواسط فصل او را کنار گذاشت و اواخر لیگ هفتم، با قطبی هم رابطه خوبی نداشتند. استیلی سرانجام با استیل آذین در لیگ برتر سرمربی شد و در این تیم نتایج بدی هم نگرفت. پس از آن اما افولش آغاز شد. در شاهین، پرسپولیس، راه آهن و ملوان نتایج خوبی نگرفت و ترجیح داد به سمت کارهای مدیریتی در فوتبال برود.
رسول خطیبی
مثل بسیاری از هم نسلهایش، مربیگری را قبل از پایان بازی شروع کرد. در ماشین سازی و گسترش فولاد، بازیکن مربی بود و گسترش را با همین شرایط به لیگ برتر رساند. خیلی زود بخاطر بومی بودن نیمکت تراکتورسازی را بدست آورد و البته، خیلی زود هم از دست داد. بجز دورهای کوتاه در سیاه جامگان، مربیگری خطیبی به شهر زادگاهش خلاصه میشود. بعد جدایی از ماشین سازی در لیگ شانزدهم، او دیگر مربیگری در لیگ برتر را تجربه نکرده و یک مقطع نامش به عنوان مالک ماشین سازی مطرح شد.