تقریبا هر کدام از مسئولان باشگاه استقلال که میشناسم میگویند فعلا فرهاد مجیدی چند مسابقهای روی نیمکت مینشیند اما گزینه بعدی آبیها یک مربی خوب خارجی است اما راستش این مدل خیلی مدل مناسبی نیست!
فرهاد مجیدی با پذیرش مسئولیت نیمکت استقلال در حقیقت بزرگترین چالش فوتبالی اش را انجام داده. او برای استقلال همیشه یک گزینه توی ویترین بوده که حالا عریان و روی نیمکت فرصت دارد واقعیت وجودی اش را به نمایش بگذارد.
حالا کورسوی امید به قهرمانی پیش رویش مانده، میتواند با تیم دوم شود و سهمیه آسیا بگیرد یا چنان ناکام باشد که احتمالا بسوزد و برود خانه.
از نیمفصل که به هزار دلیل از طرق مختلف تلاش شد او کنار وینفرد شفر قرار بگیرد، شمارش معکوس برای امروز صبح آغاز شده بود.
دیر و زود داشت ولی سوخت و سوز نداشت.
اما فرهاد مجیدی؛ او راستش در دلبری از هواداران استقلال بیهمتاست. بیایید همه آنچه فرهاد در این سالها تقریبا با هیچ برای هواداران این تیم ساخته، مرور کنیم. او در تیمی که تنها اسطورهاش ناصر حجازی را که شخصیتی کاریزماتیک داشت، حالا نزدیک به یک دههاست از دست داده، بدون کنشی فوتبالی صاحب یک نماد کرد. فرهاد با 4 انگشتش نمادی برای آبیها ساخت و خود را وارث حجازی نامید و صاف رفت وسط قلب هواداران.
راستش خیلی اهل حرف زدن نیست و خیلی هم مصاحبه کردن بلد نیست اما خوب بلد است چطور بازی خیر و شر بسازد. مثلا در یکی از معدود حضورهایش در 90، بیآنکه روی گفتارش متمرکز باشد و درحالی که زیاد متناقض گفت، چنان عادل فردوسیپور را انداخت گوشه رینگ که انگار 90 برنامهای کاملا ضد استقلال است و او دن کیشوتی که این بت رسانهای را شکسته.
همین حملههای اخیرش به قلعهنویی را ببینید و کلی رفتارهای دلبرانه دیگر که هواوادارانش را به وجد آورده.
فرهاد البته در دوران فوتبالش هم خیلی اهل ایستادن و جنگیدن نبوده . همین استقلالش را ببینید. چند بار آمده و یکباره دلتنگی تیامش از تیم جدایش کرده؟
چند بار در نیمه راه رفته؟ اما چنان در قلب هواداران جا کرده خود را کهکسی همتای او نیست.
همه آن دفعات قبلی اما خودش تن به آب نزده بوده. نیمکت ولی فرق دارد. حجازی هم اگر باشی با دو باخت میشنوی حیا کن رها کن را.
مجیدی هم که باشی قدمت سر چشم. باید ببری وگرنه باز سر و کارت با شیر سماور و اگزوز خاور است.
فرهاد که برای رسیدن به مدرک مربیگری حرفهای اش تقریبا از هفت خوان رستم گذشت حالا روی نیمکت است. جایی که باید نشان دهد چند مرده حلاج است!
جایی که عیار همه این محبوبیت اینستاگرامی و جو سکویی اش مشخص میشود. جایی که باید نشان دهد آیا مایه مربیگری هم دارد یا بهتر بود همان دور از نیمکت می ماند و بت هواداران میشد؟
فرهاد خودش بیتردید یکی از هیجانانگیزترینها برای هواداران است اما حالا که روی صندلی اول نیمکت مینشیند، مجالی خواهد بود آنها که در همه اینسال ها پس پردهاش پنهان شده بودند و مناسبات را مدام با استفاده از این اسم بزرگ به هم میریختند، عیان روی صحنه باشند و فقط دیگران را به تیغ حیاکن ، رها کن ندهند.
جماعتی که در حرفهای قلعهنویی، مظلومی و منصوریان درباره ضربههایی که به استقلال زدهاند زیاد شنیدهاید و احتمالا بزودی شفر درباره شبکه مویزگیشان کم برایتان نخواهد گفت. آنها که به وقت باخت اول از همه جلوی دوربینها اشک ریختند تا منافع شان به خطر نیفتد و کاسبیشان خراب نشود.
فرهاد اما حالا فرصتی که دوست داشته را در اختیار دارد.حالا او سکانداراست. با سه بازی عیارش مشخص میشود. او میتواند لیدر جدیدتیمیباشد که تا لحظه آخر برای تنها روزنه امید میجنگد و اقلا سهمیه آسیا میگیرد یا همین ته مانده امید را هم میخشکاند و نشان میدهد جایش همان فضای شیرین شبکههای اجتماعی و سایه روی سکوهاست. بیایید این انتخاب از سر ناچار را به فال نیک بگیریم.