برخورد سرد قلعهنویی و مجیدی در دیدار روز گذشته سپاهان - استقلال نشان از پایان ناپذیری اختلافات گذشته دارد.
دیدار سپاهان - استقلال که در ورزشگاه نقش جهان انجام شد هزار و یک دلیل برای جذابیتی مضاعف از یک دیدار معمولی داشت که یکی از آنها بدون شک تقابل امیر قلعهنویی با فرهاد مجیدی به عنوان سرمربیان دو تیم بود.
دو چهره ویژه استقلالی که گذشته پر فراز و نشیبی با یکدیگر داشتند و شکل برخورد آنها در این دیدار یکی از علامت سوالهای مخاطبان میلیونی آن بود. برخوردی که به سردی هرچه تمامتر انجام شد تا نشان دهد دلخوریهای کهنه هنوز رنگ نباخته است و به دست فراموشی سپرده نشده است.
به همین بهانه به سراغ تاریخچه رابطه این دو چهره مهم سابق و حال حاضر استقلال رفتیم تا دلیل تیره شدن رابطه آنها را واکاوی کنیم.
قصه از کجا شروع شد؟
مجیدی و قلعهنویی تا پیش از سال 87 با یکدیگر همکاری نداشتند. قلعهنویی سال 76 از فوتبال خداحافظی کرد و دقیقا فصل بعد از آن مجیدی برای بار نخست پیراهن استقلال را پوشید و در دورهای که قلعهنویی در سال 81 به عنوان مربی موقت و سالهای 82 تا 85 به عنوان سرمربی روی نیمکت استقلال نشسته بود اثری از مجیدی نبود و زمانی که فرهاد در لیگ هفتم برای کمک به حجازی به استقلال برگشت قلعهنویی روی نیمکت نبود و همه اینها دست به دست هم داد تا برای دیدن همکاری این دو نفر تا لیگ هشتم و سال 87 منتظر بمانیم.
مجیدی به دعوت حجازی در فصل هفتم بعد از 7 سال دوری به این تیم برگردد. او به همراه استقلال فصل خوبی را پشت سر نگذاشتند و مسیر استقلال و حجازی خیلی زود از هم جدا شد. فیروز کریمی با کارنامه موفق خود در استقلال اهواز به تهران آمد ولی او هم نتوانست نسخه عاجل آبیها باشد. مجیدی در مقطعی با فیروز کریمی به مشکل خورده بود ولی قطع همکاری زود هنگام کریمی با آبیها خیلی آن را بزرگ نکرد تا اینکه قلعهنویی به استقلال برگشت تا در 3 دیدار جام حذفی اوضاع استقلال را سرو سامان دهد. کار قلعهنویی با قهرمانی در جام حذفی با استقلال تازه شروع شد و اولین فصل همکاری قلعهنویی - مجیدی را شاهد بودیم.
پیچ و مهره به نیمکت
مجیدی به طور واضح در سبک فوتبالی قلعهنویی جایی نداشت. فوتبال قلعهنویی فیزیکی و هوایی بود و مجیدی یک فانتزی باز زمینی بود و همین موضوع باعث شد زیاد شاهد حضور فرهاد در ترکیب استقلال در فصل هشتم نباشیم. مهاجمان قلعهنویی برهانی و اکبرپور بودند و عملکرد خوبی هم داشتند که هم منجر به آقای گلی آرش و شکستن رکورد گل زده در یک فصل شد و همینطور قهرمانی آبیها پس از یک فصل کابوسوار. مجیدی اولین قهرمانی خود در فوتبال ایران را تجربه کرده بود ولی هرگز نتوانست یک فصل نیمکت نشینی را از ذهن خود بیرون کرده و دلش را با قلعهنویی صاف کند. قلعهنویی فصل بعد به واسطه اختلاف با واعظ آشتیانی از استقلال رفت و صمد مرفاوی جانشین او شد و البته مشکلاتی میان فرهاد و صمد را هم شاهد بودیم تا اینکه پرویز مظلومی به استقلال آمد و عصر جدید حکومت فرهاد بر استقلال شکل گرفت.
4 دربی، 4 گل
مظلومی در استقلال بازوبند کاپیتانی را به فرهاد داد و آزادی عملی بیش از همیشه در اختیارش گذاشت و نتیجهاش را دید. نتایج خوب، برگشت استقلال به کورس و نتایج درخشان خصوصاً برتری در 4 دربی پیاپی هم نام مظلومی را در استقلال جاودانه کرد و هم مجیدی را به واسط گلزنی در هر 4 بازی.
فرهاد به محبوبیتی فزاینده دست پیدا کرد که کمتر کسی در تاریخ باشگاه شاهد آن بود ولی یک باره در نیم فصل لیگ یازددهم بود که به دلیلی که هرگز رسانهای نشد قید استقلال را زد و به قطر رفت و در الغرافه توپ زد. هنوز هم استقلالیها عقیده دارند اگر فرهاد آنها را تنها نمیگذاشت به قهرمانی میرسیدند.
مجیدی در الغرافه و در رقابتهای آسیایی بازهم حرکتی تاریخی انجام داد و نماد 4 را ابداع کرد. جایی که تلاشش برای گلزنی مقابل پرسپولیس بی نتیجه ماند و به جایش با اخراج از زمین توسط داور به سمت تماشاگران سرخپوش رفت و عدد را مقابل شعارهای تند آنها به نمایش گذاشت. نمادی که پس از آن به سمبل هواداری از استقلال تبدیل شد.
قلعهنویی مجیدی را نخواست
ابتدای لیگ دوازدهم بود که قلعهنویی برای بار سوم به استقلال برگشت و در برابر سوالات مداومی که نسبت به بازگشت مجیدی از او میشد گفت: شفاف بگویم مجیدی را نمیخواهم.
این گفته قلعهنویی به نوعی کلید یک جنگ علنی بود که البته تا مدتها مسکوت ماند ولی مجیدی به واسطه عملکردش در 2 سال گذشته و خصوصاً گلزنی در دربیها به محبوبیتی فزاینده دست پیدا کرده بود و حالا که عزم بازگشت داشت سرمربی نسبت به او ابراز بینیازی کرد. مجیدی هم بیکار ننشست و در تاریخ 7/7 با اعلام خداحافظی از فوتبال بیانیهای علیه قلعهنویی نوشت و عنوان کرد که شاگرد مکتب ناصری حجازی است و حاضر نیست با هرکسی کار کند.
از فردای آن روز فشار سنگین هواداران روی دوش قلعهنویی و تیمش سنگینی میکرد و در نهایت کار به جایی رسید که در نقل و انتقالات نیم فصل این همکاری حاصل شد. نه امیر به روی خودش آورد که اعلام کرده مجیدی را نمیخواهم و نه مجیدی به یاد میآورد که چند ماه قبل علیه امیر بیانیه نوشته است.
همکاری این دو نفر روزهای خوبی برای استقلال به ارمغان آورد و حاصلش قهرمانی در لیگ و صعود به مراحل بالا در رقابتهای آسیایی بود ولی هنوز انتقاداتی به قلعهنویی میشد که چرا 90 دقیقه کامل از فرهاد بازی نمیگیرید. در این میان عدهای عقیده داشتند مجیدی با توجه به شرایط سنی خود نمیتواند یک بازی کامل با کیفیت داشته باشد و بهتر است دقایقی کمتر و تاثیرگذارتر در زمین داشته باشد. آمار هم همین را نشان میداد و در دیدارهایی که مجیدی به عنوان یار جانشین وارد زمین میشد به مراتب تاثیرگذارتر از زمانهایی بود که از ابتدا به زمین میرفت.
همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه استقلال در رسیدن به قهرمانی آسیا ناکام ماند و از آنجا دوره افول شروع شد. قلعهنویی که با فاصله کمی از آن ماجرا داغدار از دست دادن مادر مرحومش شده بود دیگر انگیزه سابق را نداشت و از طرفی یک از هم گسیختگی در تیم وجود داشت که باعث شد چند بازیکن در اواخر فصل تیم را ترک کنند و در خیلی از بازیها استقلال 14 بازیکن کامل در اختیار نداشت که با 11 نفر بازی را شروع کند و 3 تعویض انجام دهد.
فرهاد مجیدی در چنین شرایطی بازهم تصمیم گرفت استقلال را تنها بگذارد.
خداحافظی غیر منتظره
بازی با مس کرمان بود فرهاد مجیدی تصمیم غیر منتظره خود برای خداحافظی را اجرایی کرد و حتی قلعهنویی هم از این موضوع بیاطلاع بود. فرهاد چهار گوشه زمین را بوسید و پس از آن در آغوش امیر جای گرفت و این بار برای همیشه کفشهایش را آویخت. رابطه امیر و فرهاد پس از آن مسکوت ماند تا اواخر فصل بعد.
بیکفایتترین کادرفنی تاریخ استقلال
استقلال لیگ سیزدهم را با نتایجی ضعیف به پایان رساند و در فصل چهاردهم قرار بود با کنار گذاشتن یک سری اسامی و تغییر نسل، بار دیگر تیمی جدید برای قهرمانی بسازد که آن تیم هم عاقبت به خیر نشد و از یک مقطع به بعد نتایج ضعیف دوباره شروع شد.
فرهاد مجیدی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام فضا را برای حمله به قلعهنویی محیا دید و او را از زیر تیغ تیز انتقاداتش عبور داد و با عنوان بیکفایتترین کادرفنی تاریخ باشگاه از او پذیرایی کرد.
مجیدی به واسطه اینکه دیگر فعالیتی در فوتبال نداشت خیلی چالش آن چنانی با قلعهنویی نداشت. امیر فصل بعد از استقلال رفت و مسیر ملوان، تراکتورسازی، ذوب آهن و حالا سپاهان را در پیش گرفت و این دو نفر روز گذشته در جریان دیدرا سپاهان - استقلال بعد از مدتها با یکدیگر روبرو شدند. برخوردی خیلی سرد که نشان از زنده بودن آتش زیر خاکستر کینهها و اختلافات قدیمی داشت.