گفت و گوی ویژه با ترابیان از دعوا با کروش تا ناپدید شدن فرهاد مجیدی عباس ترابیان سرپرست سابق تیم ملی که این روزها دشمن شماره یک کروش در فدراسیون خوانده ...
- نظرات : بدون نظر - بازدید [ 993 ] - یکشنبه, 23 فروردین 1394
گفت و گوی ویژه با ترابیان از دعوا با کروش
تا ناپدید شدن فرهاد مجیدی
عباس ترابیان سرپرست سابق تیم ملی که این روزها دشمن شماره یک کروش در فدراسیون خوانده می شود، بعد از 3 سال سکوت درباره جرقه شروع اختلافاتش با کروش حرف می زند. او تمام ماجراها را در گفت و گوی احتصاصی باخبرآنلاین توضیح می دهد. از دعواهای اندونزی بگیرید تا بحث شان جلوی کفاشیان.
آقای ترابیان هومن افاضلی در مصاحبه ای اعلام کرده شما و کفاشیان اصلا کروش را نمی شناختید و او این مربی را معرفی کرد.
هر جا اسم کروش باشد من دیگر حرفی نمی زنم. نمی خواهم بحث جدیدی برای دعوا درست شود.
هومن افاضلی نقش داشت یا نه؟
او در کمیته فنی بود و نقش داشت.
آیا او کروش را معرفی کرد؟
نمی دانم از کفاشیان در این باره بپرسید.
الان بحثی مطرح شده مبنی بر اینکه دعوا شما و کروش از زمانی آغاز شد که مجوز مدرسه فوتبال منچستر یونایتد را خواستید و او مخالفت کرد.
مگر من سابقه اداره مدرسه فوتبال دارم که چنین خواسته ای داشته باشم؟ این فرد من نبوده ام.
ولی کدهایی که داده اند می گوید این فرد شما هستید.
نه اصلا من نبودم. البته ما یک بار با هم در پرتغال به مدرسه فوتبال منچستر رفتیم. بچه ها او را خیلی دوست داشتند. ولی این تخصص کاری من نیست و هیچ تقاضایی از کروش نداشتم.
نزدیک به یک سال قبل خبری به دستمان رسید که شما با الفاظ بدی در فدراسیون کروش را صدا می زنید. کروش هفته گذشته سرانجام این خبر را تائید کرد. داستان چه بود؟ واقعا شما با نام های توهین آمیز او را صدا می کردید؟
از شما می خواهم تمام حرف هایی را که می زنم، درست بنویسید و کلمه ای جابجا نشود. وظیفه من در زمان مذاکرات کروش و فدراسیون این بود که حرف های کفاشیان را به عینه ترجمه کنم و از طریق ایمیل رئیس برای کروش بفرستیم. وقتی هم او جواب می داد من نامه را برای کفاشیان ترجمه می کردم. این کار من بود، تا اینکه کروش به ایران آمد. اگر یادتان باشد یک روز من، کفاشیان، کروش و مترجمش برای مذاکره جلسه ای در کمپ تیم های ملی داشتیم. کروش در آن جلسه با من برخورد زننده ای داشت. اول اینکه وقتی من رسیدم ایشان در ماشینش بود، همراه با خانبان و قاسمی مترجمش. قبل از اینکه وارد ساختمان شوم، به سمت ماشین رفتم و به کروش گفتم نمی آیی؟ گفت نه، نمی آیم. گفتم عیبی ندارد. به داخل رفتم. من شاخ در آوردم که چرا اینطوری برخورد می کند. بعد که آقای کفاشیان آمد، کروش هم وارد شد. یکطرف من و رئیس بودیم و در طرف دیگر او و مترجمش. وقتی داخل آمد، ما بلند شدیم. کروش با کفاشیان دست داد، من هم دستم را دراز کردم که دست بدهم ولی دست نداد و رویش را آنطرف کرد. کفاشیان با تعجب گفت چرا اینطوری کردی؟ او گفت من با دشمنم دست نمی دهم. تا به حال سکوت کرده بودم و چیزی درباره این برخوردها نگفتم.
چرا فکر می کرد شما دشمن او هستید؟
من به او گفتم با شما دشمنی کرده ام؟ کفاشیان گفت ول کن. گفتم نه به من توهین کرده است و باید بگوید چرا. مگر من با ایشان چه صنمی دارم؟ به من بگو چرا دشمن شما هستم؟ گفت شما پشت سر من الفاظ بسیار زشتی به کار برده اید. چندتا فحش هم بود که می گفت اینها را به زبان آورده ای. من گفتم اصلا اهل این حرف ها نیستم. حرف های زشتی بود که من اصلا در برابر کسی به کار نمی برم. گفت تو در مقابل دیگران چنین حرفی زده ای من گفتم اسم ببر که گفت یکی از آنها همین آرین مترجم من است.
یعنی آرین شنیده بود که شما چنین الفاظی به کار برده اید؟
اتفاقا من گفتم چه خوب شد که یکی از شاهدان هست. گفتم آقای قاسمی من کجا این الفاظ را به کار برده ام؟ گفت یک بار در فدراسیون پست دیوار اتاق کمیته بین الملل بودم شما به بچه های این کمیته می گفتی این «مردک» خیلی بد رفتاری می کند و دیگر نمی دانیم چکار کنیم. کفاشیان شاهد است و می توانید از او در این باره بپرسید. خود قاسمی هم اگر مرد است، می تواند شهادت بدهد. من گفتم آقای قاسمی اگر من این حرف را زده باشم، می شود مردک را به انگلیسی برای من ترجمه کنی؟ تا جایی که من می دانم در انگلیسی در بدترین حالتش می شود that guy که آن هم در زبان آمریکایی بد نیست و خیلی ها به هم می گویند و فحش نیست! به آرین گفتم غیر از این است که گفت نه وسرش را پائین انداخت. کفاشیان همانجا برگشت گفت من واقعا متاسفام در فضای کاری ما پر از آدم های جاسوس و نادرست است. این عین جمله کفاشیان است. می خواستم از جلسه بروم بیرون که کفاشیان گفت بنشین. بعد از آن دیگر من دیگر من کلامی حرف نزدم و تنهایی زمانی که کفاشیان سوال می پرسید، پاسخ می دادم.
شما پس از آن دیگر بحثی با کارلوس کروش نداشتید؟
نه دیگر، ایشان را ندیدم. صحبتی هم با هم نداشتیم. متاسفانه کسانی هستند که برای شیرین کردن خودشان پیش کروش، حرف هایی می زنند و از این نقطه ضعف او استفاده می کنند. آنها بدگویی کسان دیگری را می کنندو می دانند از این طریق می توانند به فوتبال مملکت صربه بزنند. قطعا اگر من با کروش نزدیک بودم، می شد درآمدزایی خوبی از کنار تبلیغات داشت. ما نتوانستیم از کروش استفاده ای کنیم. چرا من باید همش فرار کنم که با کروش در فدراسیون رودرو نشوم؟ این جوی است که دیگران درست کرده اند.
حالا که شما می خواهید شفاف حرف بزنید بحث ها را باز کنیم. ظاهرا دعوای شما از سر استوک هایی شروع شد که در اندونزی برای تیم خریدید. درست است؟
قبل از اینکه به اندونزی برویم، طبق جلسه ای که در کمپ داشتیم قرار شد بازیکنان هر استوکی که دوست دارند بپوشند، با هر مارکی. قرار شد در این سفر به دلیل احتمال بارندگی، بچه ها علاوه بر 6 استوک، 12 استوک هم بیاورند. در اندونزی متوجه شدیم که آقای خلعتبری فقط استوک ندارد. رحمتی همان موقع گفت خوب شد گفته اند کفش بیاورید. من و آقای ابراهیمی سریعا به بازار رفتیم و بهترین 6 استوک را خریدیم و تحویل دادیم، مشکل چه بود؟
شما بعد از سفر اندونزی از تیم ملی جدا شدید. مگر می شود اتفاقی نیفتاده باشد؟ می گویند شما در آن اردو دعوای شدیدی داشتید.
بله بحث داشتیم اما سر میزان پاداش ها بود. ایشان معترض بود که چرا به فلانی اینقدر پاداش می دهید. من گفتم آقای کروش ما یک دستور العمل داریم و بر اساس آن پاداش ها مشخص است. معلوم است باید به ماساژورها و دیگر افراد تیم چقدر پاداش بدهیم. گفتم من تصمیم گیرنده نیستم در فدراسیون تصمیم گرفته اند که او گفت به نظر من خودت داری میزان پاداش ها را تعیین می کنی. گفتم این ربطی به شما ندارد. شما به مسایل فنی بپردازید. به شما ربطی ندارد چه کسی چقر پاداش می گیرد و نمی گیرد. بازیکنان که قرارداد دارند و طبق آن پاداش می گیرند. شما هم طبق قراردادت پاداش می گیری. ما هم بدون کم و کاست پاداش ها را می دهیم. شما دخالت نکن اصلا، برایت بهتر است. تند شدیم و بحث هایی شد. برای اینکه جلوی بچه ها به من بی احترامی نکند گفتم روی سکو برویم و با هم حرف بزنیم. در ورزشگاه تمرین می کردیم و بعد روی سکوها رفتیم. چند کلمه ای تند به هم گفتیم. من گفتم شما نباید در ریز قضایا دخالت کنید. ما چند سال مدیریت کرده ایم و اینطور نیست که مدیریت بلد نباشیم. همانجا به او گفتم بهتر است از هم جدا شویم. یکی را پیدا کنید که فرمایشتان را گوش کند و بگوید چشم.. بعد دیدم یکی از ماساژورها سراغ من آمد و گفت چرا حق من را خوردی؟ نگو رفته اند پیش او برایمان زده اند. به او گفتم اطلاعات غلط داده اند. بعد فهمیدم که ایشان همه را جمع کرده و روضه خوانده است. من همانجا گفتم برای اینکه احترام هم را نگه داریم، باید جدا شوم. اتفاقا وقتی به تهران برگشتیم سیموئز به من گفت که ناراحت نشو، او یک وقت هایی تند می شود ولی من گفتم شخصیتم را با چیزی عوض نمی کنم و همکاری ما تمام شد. بنده حاضر نبودم تعظیم کنم. من اهل این چیزها نبودم ولی دیگرانی بودند که تعظیم کنند.
کروش گویا در آن روزها انتقاد داشت که شما مدام مصاحبه می کنید و درباره لیست تیم ملی حرف می زنید. گویا مطبوعات از کانال شما فهمیده بودند که فرهاد مجیدی دعوت شده است.
اصلا چنین چیزی نبوده است. یادم هست یک بار فتح الله زاده هم زنگ زد و گفت فرهاد را چکار می کنید که گفتم تصمیم درباره او با کادر فنی است. گفتم من نمی توانم بگویم کی هست و کی نیست. ولی بحصی که با کروش درباره مجیدی داشتیم، به ماجرای جدای ناگهانی اش مربوط است. یک روز در هتل المپیک فرهاد پیش من آدم و گفت برای گرفتن عکس MRI از پایم وقت گرفته ام و اجازه بدهید بروم. گفتم باید از سرمربی اجازه بگیری که گفت رفته ام ولی در جلسه کمیته فنی هستند. کروش اصلا علاقه ای نداشت ما به این جلسه برویم و عصبانی می شد. یک بار به من گفت دوست ندارم در جلسه کمیته فنی باشی و من گفتم اوکی. خلاصه گاسپار گفتم در جلسه به او بگوید که گفت عصبانی می شود. من دیدم اینطوری است به مجیدی گفتم چقدر طول می کشد بروی و بیایی؟ گفت دو ساعت. گفتم ایرادی ندارد من از کروش عذرخواهی می کنم. مجیدی هم رفت و هنوز هم برنگشته!
چه بحثی با کروش پیش آمد؟
کروش خیلی ناراحت شد. می دانست که من واقعیت را می گویم. بعد گاسپار هم گفته بود. بعد با فتح الله زاده حرف زدم و گفت فرهاد نیامده است؟ گفتم نه. گفت نگران نباشید، فرهاد مجیدی از این کارها زیاد می کند! هفته بعدش فرهاد مجیدی را در تهران دیدم و به او گفتم کارت درست نبودکه او هم جواب قانع کننده ای نداد.
شما از دوستان کارلوس کاروالیو مدیربرنامه های کروش هستید. آیا این درست است که او مدیر برنامه های چند بازیکن تیم ملی هم بود؟ با توجه به این خبر داشتیم کروش همان سال اول رابطه اش را با کاروالیو قطع کرد.
کاملا درست می گوید. من یادم هست که کاروالیو آن اوایل موقعی که کروش آمد، مدتی هم در ایران بود که بعد کروش به من گفت دیگر با کاروالیو کاری ندارم. این به آن معنا بود که چرا او اینجاست؟ کاروالیو از آن به بعد رفت و دیگر برنگشت. حالا نمی دانم که او با بازیکن تیم ملی هم همکاری کرده یا نه؟
در زمان انجام دور دوم مذاکرات بین فدراسیون و کروش، گفته می شد شما جزئیات قرارداد را لحظه به لحظه به وزارت ورزش و به خصوص سجادی معاون وزیر اطلاع می دهید. کروش از این بابت خیلی گلایه داشت. درست است؟
یک بار آقای کفاشیان گفت خواهش می کنم پیش آقای سجادی بروید و درباره قرارداد توضیحاتی بدهید. من هم رفتم و هر سوالی ایشان داشتند جواب دادم. هیچ جلسه دیگری هم بین ما نبود.
شما ظاهرا مامور مذاکره با مربی جدید شده اید. درست است؟
در دستور العملی که هیات رئیسه داده در صورتی که فدراسیون نتواند با کروش ادامه دهد، من هم به مذاکرات برای جذب مربی جدید کمک می کنم.
تبلیغات