چند فاجعه که به خیر گذشت؛ از چاقو تا ریزش جایگاه خبرنگاران/ شهری بعد از صرف فلافل در مخروبه خوابید!
چند ساعت تا آغاز مسابقه باقی مانده بود. از اهواز تا مسجد سلیمان حدود 90 دقیقه فاصله است. به "شهر اولین ها" خوش آمدید. اولین چاه نفت، اولین ورزشگاه فوتبال، اولین فرودگاه ، اولین تصفیه خانه ، اولین راه آهن ، اولین و مجهزترین بیمارستان، اولین باشگاه ورزشی، اولین تله کابین و چندین و چند اولین دیگر که باعث شدند این لقب را به شهر تاریخی مسجدسلیمان الصاق کنند.
از کولرشاپ تا کمپ کرسنت در مسجد سلیمان
هوا کاملا بهاری بود. مانند تابستان، گرما اهالی شهر را در خانه حبس نکرده بود. مغازه های اگزوز سازی، قهوه فروشی ها و گیم نت ها باز بودند و خیابان ها در تملک بچه های مدرسه ای بود که تازه تعطیل شده بودند. باد خنکی شروع به وزیدن کرده بود. محله هوانیروز را در ابتدای شهر پشت سر گذاشتیم و به محله کولرشاپ رسیدیم. به واسطه حضور انگلیس ها، واژه هایشان روی نام خیابان ها و در دیکشنری مردم شهر به ارث باقی مانده بود. ریل وی و کمپ کرسنت از دیگر نمونه ها بودند.
بی پولیِ مسری در مسجد سلیمان
ساعت تقریبا یک بعد از ظهر بود. فقط سه ساعت تا شروع مسابقه فرصت باقی بود. کم کم می شد لباس های طلایی نفت مسجد سلیمان را بر تن جوان های شهر رویت کرد. مسن ترها در سفره خانه ها راجع به شانس تیمشان در بازی برابر پرسپولیس می گفتند. کسادی بازارِ مغازه دارها، حوصله ای برایشان باقی نگذاشته بود و فقط فوتبال می توانست حواسشان را پرت کند. از مشکلات مالی خودشان دست کشیده بودند و بابت بی پولی تنها تیم شهر گلایه داشتند و نگران بودند که نکند دوباره مانند 4 سال پیش مدت عمر حضورنفت MIS در لیگ برتر بیشتر از یک سال نشود. آنها راحت به لیگ برتر برنگشته بودند که بخواهند به سادگی و اینقدر سریع از دستش بدهند.
حضور پررنگ نفت و گاز در محله های مسجد سلیمان
یکی از ویژگی های بارز مسجد سلیمان این است که در همه خیابان ها و کوچه های این شهر، بوی گاز و نفت به راحتی استشمام می شود. اما نکته غم انگیز، فقیر بودن این شهر است. آنها حتی نسبت به همسایه های خود نیز بیشتر در مضیقه هستند. مشکلات مالی و کمبود کار، جوان تر ها را به ستوه آورده است. خانه های مخروبه و نیمه مخروبه زیادی در محله های پایین شهر به چشم می خورد که در عین تعجب، اکثر آنها سکنه دارد و خانواده ها درآن گذران زندگی می کنند. معمولا در این محله ها بوی نامطبوعی از پسماندهای نفتی حس می شود که نفس کشیدن را ولو برای چند دقیقه با مشکل روبرو می کند.
غیبت معنادار بودیمیر در زمین بهنام محمدی
دربهای ورزشگاه شهید بهنام محمدی باز شد. برخلاف بازی های دیگر بلیط فروشی رایگان نبود و بابت تماشای مسابقه باید هر نفر 5000 تومان پرداخت می کرد. وضعیت چمن اصلا مناسب نبود. نفتی ها به علت نبود زمین دیگر، مجبور هستند تمرین و مسابقات خود را در این ورزشگاه به انجام برسانند و به همین دلیل کیفیت زمین به طرز وحشتناکی پایین بود. لیدرهای مسجد سلیمانی در زمین جولان می دادند. آنها در حال هماهنگ کردن هواداران در گوشه و کنار ورزشگاه بودند. صندلی های خالی لحظه به لحظه نایاب تر می شد. حدود 200 هوادار پرسپولیس هم در ضلع جنوبی استادیوم حضور داشتند. آنها به محض حضور بازیکنان برای گرم کردن از خود بیخود شدند و با بردن اسم ستاره های تیمشان، آنها را در چند متری خود در حال تعظیم کردن رویت می کردند و لذت می بردند. نکته جالب توجه این بود که در میان بازیکنان پرسپولیس، ماریو بودیمیر تنها بازیکنی بود که برای گرم کردن به داخل زمین نیامد و در رختکن ماند.
صحبت خصوصی مرزبان با پرسپولیسی ها
در سوی مقابل علیرضا مرزبان حضور داشت. سرمربی نفتی ها اولین نفری بود که به داخل زمین آمد. یک چرخ کامل دور ورزشگاه زد و هواداران را تهییج کرد. در ادامه به سمت برانکو رفت و به خوش و بش با او پرداخت و هواداران سرخپوش، او را با شعار "مرزبان پرسپولیسی" تشویق کردند. مرزبان به سمتشان رفت و گفت: امروز شما را می بریم اما امیدوارم و آرزو می کنم که پرسپولیس قهرمان شود.
بیرانوند چاقو نخورد
دیگر اتفاق جالب قبل از مسابقه حضور یک هوادار مسجد سلیمانی با ماسک در زمین بود. او به سمت بیرانوند رفت اما دستانش خونی بود. همین مساله باعث نگرانی گلر سرخپوشان شد. او گمان می کرد چاقو خورده است و در لباس خود به دنبال منشا خونریزی بود. در همین حین ایگور پانادیچ وارد ماجرا شد. به سمت آن هوادار رفت و با او درگیر شد. ماجرا نزدیک بود به جاهای باریک ختم شود که با وساطت رفعتی و مسئولین بازی، همه چیز ختم به خیر شد.
جایگاه خبرنگاران در خطر ریزش!
مسابقه آغاز شد. چهره های جدید زیادی در استادیوم حضور داشتند. مسئولانی که تیم را رها کرده بودند اما به همراه فرزندان خود برای تماشای بازی به جایگاه ویژه و جایگاه مخصوص خبرنگاران هجوم برده بودند. ایمنی این دو جایگاه چندان بالا نبود و نمی توانست پذیرای جمعیت بالایی باشد اما در هرکدام از این اتاق ها حدود 50 تا 60 فرد متفرقه حضور داشتند. خبرنگاران مسجد سلیمانی که در جایگاه مخصوص به خود جایی برای نشستن نداشتند به مسئولان هشدار می دادند که هر لحظه ممکن است جایگاه فرو بریزد اما گوشی بدهکار نبود.
هرج و مرج در میکسدزون
بازی تمام شد و هرج و مرج اصلی در میسکدزون ورزشگاه شهید بهنام محمدی استارت خورد. حدود 200 نفر که هیچ سمتی نداشتند با گوشی های موبایل خود برای گرفتن عکس سلفی به راهروی منتهی به رختکن دو تیم هجوم آوردند. هر لحظه به تعداد آنها افزوده می شد و تلاش نیروی انتظامی برای دور کردن آنها جواب نمی داد. جماعتی که می خواستند به هر قیمتی شده با بازیکنان عکس سلفی بگیرند و هر برخورد زشتی را به جان خریده بودند. حدود یک ساعت به طول انجامید تا این افراد از میکسدزون خارج شوند. بازیکنان دو تیم هم در فضایی کاملا نا امن که هر لحظه ممکن بود اتفاقی رخ بدهد به سمت اتوبوس رفتند تا از استادیوم خارج شوند.
مسجد سلیمان در قرق فلافل فروش ها
بعد از بازی، مردمی که راضی از بازی تیمشان بودند ورزشگاه را ترک کردند اما به خانههایشان نرفتند. ترافیک شدیدی در خیابان های منتهی به ورزشگاه ایجاد شد. تازه سرِ شب بود و البته گزینه های روی میز برای تفریح اصلا قابل توجه نبود. فلافلی های مسجد سلیمان رکورد دخل سالیانه خود را زدند. جنوبی ها با فلافل زندگی می کنند و قطعا بعد از یک نمایش دلچسب مقابل مدافع عنوان قهرمانی، خوردن یک ساندویچ فلافل سلف سرویس با نوشابه شیشه ای تگری می چسبد.
مسجد سلیمان به حالت عادی برگشت
ساعت از دوازده گذشته بود. شهر به وضعیت عادی برگشت. مردم به خانه های خود رفتند. خیابان های خاکی و شهر فرتوت و پیر مسجد سلیمان، خودنمایی کردند. پرسپولیسی ها به تهران رسیده بودند و حالا معلوم نیست دفعه بعد که سرخابی های پایتخت به مسجد سلیمان می آیند این تیم در لیگ برتر حضور دارد یا خیر. مشخص نیست حضور بعدی آنها چند ماه بعد در لیگ نوزدهم باشد یا ... تنها چیزی که می توان از همین حالا تضمینش کرد این است که چهره شهر و خلقیات این مردم مهمان نواز تغییری نمی کند.