شهریار فوتبال ایران، ظهر امروز و در سالروز تولد خود، طی مراسمی از سردبیران رسانههای مختلف ورزشی میزبانی کرد.
فوتبالم را در بهترین زمان به پایان رساندم
در دوران بازی کردنم به این نتیجه رسیدم که با قهرمانی به کار خود پایان دهم اما در حال حاضر و در دوران مربیگری به این موضوع نرسیدم که بخواهم به یکباره کارم را رها کنم. به غیر از خودم، هیچ کسی از تصمیم درباره پایان دوران بازی خبر نداشت. اما من بهترین کار را انجام دادم چرا که تصمیمی بود که خیلی به آن فکر کرده بودم و از قبل برنامه ریزی کرده بود. هم تیمم قهرمان شده بود و هم خودم گل پایانی ام را زده بودم پس بهترین زمان برای خداحافظی بود.
درباره مربیگری به این نتیجه نرسیدم که کناره گیری کنم
اما در باره کار مربیگری، تا الان به چنین چیزی نرسیدم که بخواهم از کار مربیگری ام کنار بروم. اتفاقاً الان درباره مربیگری عاشقتر شده ام. البته من فوتبال را شغل نمی دانم. اگر فوتبال را شغل میدانستم با همین زمانی که برای فوتبال گذاشتم در کارهای دیگر میتوانستم بسیار پردرآمدتر باشم. زمانی که فوتبال از من میگیرد شاید هیچکدام از کارهای دیگر من نبرد. اما من عاشق فوتبالم و آن را دوست دارم.
دوست دارم 10 نفر از کنار من تشکیل زندگی بدهند
من این همه سال در فوتبال زحمت کشیده ام و انتظار دارم 10 نفر در کنار من بتوانند تشکیل خانواده بدهند و زندگی خوبی داشته باشند. آنها بتوانند به تیم ملی راه پیدا کنند. همیشه هم میبینید که دوست دارم با جوانها کار کنم. بارها شده با جوانانی کار کردم که بعداً استفاده آن را مربیان باشگاهی یا تیم ملی برده اند همین هم برای من خوشحال کننده اس که باعث رشد 10 جوان بشوم.
آرزوی خدمت به مردم دارم اما فعلاً به تیم ملی فکر نمیکنم
من معتقدم کسی که در تیم ملی کار میکند وسوسه نمیشود بلکه باعث افتخارش است. خدمت کردن به مردم آرزوی خیلی هاست ولی نمیتوانند متاسفانه به مردم خدمت نمیکنند. ما هم آرزو داریم همین کار را کنیم. البته فعلاً به تیم ملی فکر نمیکنم. من در حال حاضر به باشگاهم و به بازیهایی که داریم فکر میکنم تا در جایی که کار میکنیم بتوانیم مثمرثمر باشیم.
قطعاً جز 11 بازیکن برتر تاریخ فوتبال ایران نیستم
اگر من بخواهم یک تیم 11 نفره منتخب از تاریخ فوتبال ایران انتخاب کنم قطعاً نام خودم را در آن نمیآوردم. ما آنقدر بازیکنهای بزرگی داشتیم که برای حضور در یک منتخب، از من واجب تر هستند. شاید دلیل برجسته شدن من به کارهای غیر از فنی فوتبال مربوط باشد اما از لحاظ فنی خیلیها از من جلوتر بودند به همین خاطر خودم را نمیتوانم در جمع 11 بازیکن منتخب قرار دهم. این حرف من اصلاً شکسته نفسی هم نمیکنم. با همه دوست هستم و همه بازیکنان قدیمی را هم دوست دارم.
به خاطر مسی بارسلونایی شدم
من مسی را از همه فوتبالیستهای دنیا بیشتر دوست دارم. یعنی آنقدر به این بازیکن علاقه مندم که اگر او در بارسا نباشد این باشگاه را دیگر دوست نخواهم داشت.
با کسی مشکلی ندارم اما صدا و سیما به دنبال خراب کردن من بود
من دوستان خوبی در صدا و سیما دارم. من از هیچ کسی دلخوری ندارم. شاید درخواست من از صدا و سیما نادرست باشد، شاید سیستم آنها به گونهای که چنین کارهایی را دوست دارند انجام دهند. همه میدانند من چرا با دوربینهای صدا و سیما مصاحبه نمیکنم. وقتی دوستان میآید و با یک سیاهی لشگر که متاسفانه یا خوشبختانه الان فراری است و چندین بار حکم جلب وی را گرفتیم اما نتوانستیم دستگیرش کنیم، مصاحبه میکند و حرفهای او را بی کم و کاست و بدون تحقیق پخش میکند مطمئناً به دنبال چیز دیگری هستند. نه یک بار، نه دو بلکه سه بار، این اصرار آنها به پخش این موضوع باعث میشود اعتماد من به آنها از بین برود. وگرنه من با کسی مشکلی ندارم. مشکل را آنها ایجاد کردند. چرا یک بار زیرنویس نزدند که فردی که این صحبتها را علیه من به زبان آورده در حال حاضر متواری است؟
حرفهای یک متواری درباره من را پخش کردند
چطور آن موقع رفتند و از جاهای مختلف و دور را پیدا کردند و علیه من از او مصاحبه گرفتند اما چرا الان نمی آیند برای پیدا کردنش به من کمک نمیکنند؟ این کار برای این است که امثال علی دایی را جلوی مردم خراب کنند. وگرنه تمام کسانی که در صداوسیما مشغول هستند دوستان خوب من هستند و با آنها هیچ مشکلی ندارم. همیشه با هم تلفنی حرف می زنیم و همدیگر را میبینیم. ناراحتی من از این است که چرا به قهرمانان مان جور دیگری نگاه میشود؟ اصلاً زمانی بوده که ما بخواهیم به حیثیت مردم لطمه بزنیم که بخواهند ما را رسوا کنند؟ من نمیفهمم که چرا بعضی اوقات این موضوع پیش میآید که می خو اهند کسی مانند من را پیش مردم خراب کنند؟
خیلی دلشان میخواست من را خراب کنند
همه مجریها به غیر از یک نفر به آن دامن زدند. شما اول بیایید ببینید چه اتفاقی رخ داده و صحت و سقم آن را به دست آورید و بعد خبری را پخش کنید. امثال من را با این خبرها نمیتوانید خراب کنید. خیلی دلتان میخواست من را خراب کنید و بهانه دست شما بود. اما گذشت زمان صداقت حرفهای من را ثابت کرده است. من از تیم ملی آمدم بیرون و آن زمان حقیقت را بازگو کردم و بعد از آن حقیقت برای همه شما مشخص شد.
نیازی به دروغ ندارم کار کرده باشم می گویم
من نیازی به دروغ گفتن ندارم. شاید یک موقع آدم از کوره در برود و یک حرفی را بزند. اما بنده الان با این سن و سالی که دارم به خودم این اجازه را نمیدهم هر حرفی را بزنم و خودم را خراب کنم. وگرنه آن کسی که این اخبار را پخش کرد چرا یک بار دیگر نیامد و چیزی نگفت؟ چون واقعیت این نبوده است. یک و سال و خورده گذشته پس چرا چیزی معلوم نشده؟ اگر من زد و خورد کرده باشم پس من باید پاسخگو باشم. چرا کسی را که من زدمش فرار میکند؟
از ایران بیرون میروم دلتنگ هموطنانم میشوم
متاسفانه یک طرز فکر نادرستی را راجع به امثال من در صدا و سیما پخش کردند وگرنه هیچکس اندازه من ایران را دوست دارد. کلی فرصت داشتم تا بروم اما ماندم اینجا و دوست دارم تا آخر عمر هم بمانم. وقتی به آمریکا میروم دلم برای ایران و هموطنانم تنگ میشود. خانمم میگوید چه شده؟ دوباره قاطی کردهای؟ اما نمیتوانم و دلم تنگ میشود. در خصوص قضیه کرمانشاه کلی شایعه پراکنی کردند اما یک بار زیر نویس نکردند که از سلبریتیها پیگیری کردیم و چیزی نبوده است؟ چرا یک بار صدا و سیمایی که همه برنامه میسازد به کرمانشاه نرفت و کارهایی که من کردم را پخش نکرد؟ من که احتیاجی به این چیزا نداریم و فقط به خاطر خدا و دلمان این کارها را انجام دادیم. مطمئن باشید از این به بعد هم بیشتر انجام میدهیم. چرا یک بار نشان ندادند؟ پس حتماً خصومتی دارند یا شاید به یک نفرشان سلام نکردیم! یا شاید سیاست آنها است.
کسی یک قدم برایم بردارد دو هزار قدم برایش بر میدارم
یک بار مینویسند که من را آگاهی خواسته است اما نمینویسند که مشکلات حل شد. این همه زیر نویس میکنند که آقای دادستان فلان حرف را زد اما چرا یکبار نمیگویند این سلبریتیها تبرئه شدند؟ من مشکلم این است و وگرنه من مشکلی ندارم. وگرنه من دوست دارم به خط برنامه نود رفته و از تیمم دفاع کنم. عین آب خوردن سر سایپا را در بازی با سایپا بریدند. یک پنالتی و گل صد در صد سالم ما را نگرفتند و من باید میآمدم و حرفم را میزدم. ما با کسی کاری نداشتیم اما آنها اذیت میکنند. همه میدانند که یک نفر برای من قدمی بردارد من برای او هزار قدم برمیدارم. یک بار بیایید و از موضع خود پایین بیایید. یک چیزی درست کردند و خانم من آمد گفت علی تو را به قرآن ضربه به کسی زدی؟ گفتم خانم به قرآن نزدم. زدن چه معنی دارد؟ شما در همان ورزشگاه تختی چه تعداد دوربین دارید؟ پرنده آنجا نمیتواند پر بزند. چطور فیلم همه صحنهها است و فیلمی که من این آقا را کت زدم نیست؟ یک خورده منطقی باشید.
فقط خدا میتواند کسی را بزرگ کند
علی دایی در خصوص مشکلاتی که برای او به خاطر کمک شایان توجهی را که به زلزله زدگان سر پل ذهاب مبذول داشت و در باره اینکه آیا از این گونه رفتارها سرد نمیشود گفت: اول از همه من یک چیز به شما بگویم که بزرگی را هیچ بنی بشری به کسی نمیدهد و فقط خدا هست که هر کسی را میتواند بزرگ کند ضمن آن که من هیچ زمانی در زندگی خودم احساس بزرگی نکردم.
تنها پول توی جیبم عوض شده است
هیچ وقتی بین خودم و دوستان صمیمی خودم فرقی قائل نشدم، شاید در فوتبال و حاشیههایش شما یک برداشت دیگری داشته باشید ولی آنهایی که همواره با من هستند چرا هیچ وقت چنین حسی را نداشتند؟ آقا محمد (با اشاره به یکی از دوستان صمیمیش) آیا در این سی و اندی سال چنین حسی به شما دست داده است که من عوض شده باشم و یا جور دیگههای رفتار کرده باشم؟ من همانی که مادرم با کت کوتاه به دانشگاه فرستاد. همان اعتقاداتم وجود دارد و تمام دوستانم را در اردبیل هنوز دارم و عاشق همه آنها هستم. ممکن است که فقط پول توی جیبم عوض شده باشد اما مگر چیزی دیگری غیر آن عوض شده است؟
کسی جز خدا نمیتواند به من بزرگی بدهد
واقعاً چه کسی جز آن بالایی میتواند به من بزرگی بدهد؟ نه من نوعی و شمای نوعی هیچکدام قادر به انجام این کار نیستیم. اما متاسفانه اشتباه میکنند و باد کردن را با بزرگ شدن یکسان میدانند. ممکن است اگر کسی یک ماه در وصف من شعر هم بگوید اما این دلیلی نمیشود که من بزرگ شوم.اگه این کار را بکنید من را باد کردید ام بزرگ نکردید و با یک سوزن تمام آن باد خواهد خوابید. باز هم می گویم آن بالایی آدم را فقط میتواند بزرگ کند.
فقط برای دلم درگیر جریان سر پل ذهاب شدم
او در ادامه در خصوص زحماتی را که در خصوص زلزله سرپل ذهاب متحمل شد گفت: من اگر این کار را شروع کردم صرفاً به خاطر دلم بود متاسفانه بعد از زلزله برزقان که در آذربایجان اتفاق افتاد خدا رو شکر ما اولین نفراتی بودیم که با دست پر به آن جا رفتیم نه دست خالی. آن موقع من راه اهن بودم که خود باشگاه هم کمک زیادی کرد. اما این سری به خاطرهمین فضای مجازی که لااقل در این وضعیت مفید واقع شد که میتوانستی با مردم ارتباط برقرار کنی ولی آن موقع نمیتوانستی به این صورت راحت عمل کنیم. مثلاً در زلزله بم شاید خیلی کارها کردیم اما چیزی به این اسم وجود نداشت.
فضای مجاری کمک زیادی کرد
فضای مجاری خیلی کمک کرده در حالی که ماها خیلی آن را مورد نقد قرار دادیم. فضای مجازی در عین حال به کسانی که عقده دارند کمک میکند که عقدههایشان را خالی کنند به من یکی کمک کرد که کمک مردم را بگیرم. به غیر از آن هم چی دیگری نبوده است و امیدوارم به حق 5 تن چنین اتفاقی برای مملکت مان به وقع نپیوندد ولی مطمئن باشید من همواره اگر بتوانم کاری را انجام دهم دریغ نمیکنم.
به خانواده ام گفتم منتظر اتفاقات عجیبی باشید
چرا دلسرد شوم مگر به خاطر کسی رفتم که امروز بخواهم با رفتار کسی دل سرد شوم. من روز اول پی همه چیز را به تنم مالیدم چون همه چیز را از قبل پیش بینی کرده بودم و در خانه به همه گفتم که منتظر چنین اتفاقاتی باشید. مطمئن باشید هنوز هم تمام نشده است و هنوز هم به ما متاسفانه به خاطر قوانین عجیب و غریبی که داریم اداره مالیات به سراغ ما میآید و مثلاً میگوید به علت این که در حساب شما گردش مالی زیادی بوده است باید بروی پاسخگو باشید. من فکر تمام این چیزها رو کردم که وارد این مسئله شدم. اما به خودم و اطرافیانم اعتقاد و ایمان دارم. کسانی که دور من بودند که به چیزی احتیاج نداشتند که یک قران را تبدیل به دو قران بکنند. اینها که اطراف من بودن مطمئن باشید که بین بیت المال و پول شخصیشان خیلی تفاوت قائل میشوند.