چهرههای مطرح فوتبال ایران در 10 سال گذشته تغییرات زیادی داشتند و حضورشان در چالش ده ساله اتفاق جالبی است.
اخیراً چالشی در فضای مجازی در سراسر جهان باب شده است که به چالش ده ساله شناخته میشود و طی آن اشخاص با قراردادن تصویر حال حاضر خود در کنار تصویری از 10 سال قبلشان به نوعی تفاوتهای ایجاد شده در این دوره زمانی را با یکدیگر مقایسه میکنند. این چالش تا حد زیادی فراگیر شد و به ایران هم رسید و حتی از قالب تصویر چهره خارج شد و به مقایسه شرایط اقتصادی و مسائل مختلف دیگر کشید و پای سلبریتیهای هنر و ورزش را هم به این ماجرا باز کرد.
به همین بهانه 30 چهره مطرح ورزشی فوتبال کشور در سالهای اخیر را در این چالش قرار دادیم. سعی ما بر این بود که در این چالش از نفراتی استفاده کنیم که در این سالها فعالیت خاصی در فوتبال ایران داشته و البته تغییرات محسوسی در چهرهشان پدیدار شده است و برای همین نفراتی مثل علی پروین، محمد مایلی کهن و... در آن قرار نگرفتند. لازم به ذکر است که برخی از تصاویر انتخاب شده در بازه زمانی کمی بیشتر یا کمتر از 10 سال انتخاب شدند.
این شما و این چالش 10 سالگی 30 چهره فوتبالی ایران در سالها اخیر:
علی دایی:
بهترین گلزن ملی جهان در تاریخ فوتبال، 10 سال قبل اولین سالهای خداحافظی خودش از فوتبال به عنوان بازیکن را تجربه میکرد و روزهای نخست سرمربیگری. دایی پس از جام جهانی 2006 از تیم ملی کنار رفت و در لیگ ششم حرفهای به عنوان مربی - بازیکن با سایپا قهرمانی را تجربه کرد و برای همیشه کفشها را آویخت تا وارد دنیای مربیگری شود. علی دایی سال 87 پس از قهرمانی با سایپا هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت و 10 سال قبل در چنین روزهایی، ماههای آخر حضورش روی نیمکت تیم ملی را تجربه میکرد و در نوروز 88 بود که برکنار شد. دایی نسبت به آن روزها تغییرات زیادی نداشته، کمی وزن اضافه کرده و ریشهایش سفیدتر شده است.
علی کریمی:
یاغی بزرگ فوتبال ایران 10 سال قبل هنوز در مستطیل سبز دلربایی میکرد. کریمی در سال 87 و در لیگ هشتم به صورت قرضی به پرسپولیس پیوسته بود و زیر نظر قطبی فعالیت داشت و فصل بعدش راهی استیل آذین شد. او این روزها به جرگه مربیگری پیوسته و سالهای اولش در این حرفه را در سپیدرود، تیم زادگاهش تجربه میکند و هر چند وقت یک بار هم توپخانه مصاحبههایش را به مقصد فدراسیون نشینها آتش میکند. کوتاه شدن مو و جوگندمی شدن ریشهای علی کریمی تغییرات محسوس چهره او در این سالهاست.
کارلوس کیروش:
مستر C.Q فوتبال ایران 10 سال قبل هنوز روهش هم از مناسبات فوتبال ما خبر نداشت و برانکو ایوانکوویچ برایش فقط یک اسم بود. او آن روزها هدایت تیم ملی پرتغال را بر عهده داشت و با ستارههایی مثل رونالدو و په په سر و کله میزد. کیروش 2 سال بعد از آن بود که بلیتی به مقصد تهران گرفت و هدایت تیم ملی ایران را عهده دار شده و هنوز هم در این مسند حضور دارد. این روزها چشم یک ایران به هنر اوست و امید به شکستن طلسم 43 ساله قهرمانی در جام ملتها. کیروش در این سالها موهایش هم سفیدتر شده و هم کم پشتتر ولی همچنان چهرهای به شدت کاریزماتیک دارد.
برانکو ایوانکوویج:
پروفسور را آن روزها میشناختیم ولی در ایران نبود. برانکو سال 2001 با بلاژ به ایران آمد و حدود یک سال بعد جای او را روی نیمکت تیم ملی گرفت و تا 2006 و پایان جام جهانی این مسئولیت را عهده دار بود. ولی سال 2009 او ارتباطی با فوتبال ایران نداشت و هدایت تیم دینامو زاگرب کرواسی را بر عهده داشت. او حدود 4 سال است که به فوتبال ایران برگشته و تاریخ نویسی جدیدی این بار با پرسپولیس شروع کرده و البته چالشی به ظاهر تمام نشدنی با کیروش دارد. او در مقایسه با 10 سال قبل موهای سفیدتری دارد ولی تغییری در چهرهاش به آن شکل دیده نمیشود.
امیر قلعهنویی:
جاه طلبیهای پرافتخارترین مربی تاریخ لیگ برتر کمی قبلتر از 10 سال پیش شروع شده بود و در سال 87 او خودش را به عنوان یک چهره مطرح روی نیمکت تیمهای ایرانی جا انداخته بود. در لیگ هشتم قلعهنویی سال سخت فوتبالی خودش را سپری میکرد، پس از قهرمانی با استقلال و پس از آن دوره کوتاهی حضور روی نیمکت تیم ملی و البته مس کرمان، به عنوان نسخه علاج به نیمکت استقلال برگشته بود و چند ماهی بیشتر تا کسب دومین قهرمانی لیگ خود با این تیم فاصله نداشت. امیر آن روزها هنوز رنگ نیمکت تراکتور، سپاهان، ملوان و ذوب آهن را ندیده بود و به جای 5 جام فقط یک جام در کارنامه به ثبت رسانده بود. او در جایی عنوان کرده موهایش را رنگ میکند و چین و چروکهای صورتش را هم تحت کنترل دارد، برای همین شاید تغییر محسوسی در چهرهاش دیده نشود ولی این سالها بر او به قدری سخت و چالش برانگیز طی شده که نتوانسته علائم جلو رفتن سن را کاملاً بپوشاند.
جواد نکونام:
دقیقا 10 سال قبل بود که به واسطه حضور در اوساسونای اسپانیا لقب جواد لالیگایی گرفت. هرچند این لقب زمانی روی سکوها صدا زده شد که او به استقلال آمده بود. نکونام 10 سال قبل کاپیتان تیم ملی بود و در اوساسونا توپ میزد و در طول این سالها به استقلال، الکویت، سایپا و العربی پیوست و پیراهن تیم ملی را با مربیگری در کنار کیروش عوض کرد و حالا صعود با نساجی به لیگ برتر که کار واقعاً بزرگی است را در سالهای ابتدایی سرمربیگری خود به کارنامهاش اضافه کرد. نکونام چندی است که از نساجی جدا شده و فعلا بیرون نشسته است تا یک چالش دیگر پیش پایش قرار بگیرد. تشخیص چهره حال حاضر او با 10 سال قبلش کار چندان راحتی نیست.
افشین قطبی:
امپراتور محبوب پرسپولیسیها 11 سال قبل بود که با این تیم تراژیکترین قهرمانی تاریخ فوتبال ایران را رقم زد و 10 سال قبل پس از چند ماه دوری به نیمکت این تیم برگشت و چیزی نمانده بود آن خاطرات خوش را از ذهنها پاک کند. قطبی چندی بعد سرمربی تیم ملی شد و مدت کوتاهی این سمت را بر عهده داشت پس از آن از ایران رفت تا همین چندی قبل که برای هدایت فولاد او را دوباره دیدیم. او تغییرات محسوسی در این 10 سال داشته، خصوصا در رنگ موهایش.
فرهاد مجیدی:
هفت مقدس آبیها 11 سال قبل در لیگ هفتم به استقلال برگشت و زیر نظر مرحوم ناصر حجازی فصل ناموفقی داشتند و در لیگ هشتم اولین فصل همکاری با قلعهنویی را تجربه کرد. سرمربی وقت آبیها آن زمان به فرهاد کمتر بازی میداد ولی در نهایت همکاریشان به قهرمانی منجر شد پس از آن فرهاد ماند و امیر رفت. در طول این سالها اتفاقات زیادی پیرامون مجیدی رخ داده است. رفت و برگشتش به تیم ملی، جدایی غیر منتظره از استقلال و بازگشت با شکوهش و در نهایت خداحافظی در میانه فصل. مجیدی این روزها مدتی است که به استقلال برگشته و در کادر شفر مشغول فعالیت است. واقعاً تغییر چندانی در چهره او دیده نمیشود.
مهدی مهدوی کیا:
موشک فوتبال ایران 10 سال قبل دوران حضورش در آینتراخت فرانکتورت را سپری میکرد که آخرین تیمش در فوتبال اروپا بود. او بعدها به پرسپولیس، استیل آذین و داماش پیوست و بعد از آن برای همیشه کفشهایش را آویخت. مهدویکیا این روزها آکادمی فوتبال دارد و در فضای مجازی گهگاهی پستهای انتقادی و بعضاً جنجالی میگذارد. مهدویکیا موهایی به مراتب کم پشت تر از 10 سال قبل دارد.
وحید هاشمیان:
هلیکوپتر فوتبال ایران 10 سال قبل هنوز بازی میکرد و در بوخوم بود. او سال 89 از آلمان به ایران آمد و به پرسپولیس پیوست بعد از یک سال و نیم حضور در این تیم کفشهایش را آویخت. وی در ردههای پایین فوتبال آلمان این روزها مربیگری میکند و از امیدهای آینده فوتبال ایران در این عرصه است. چهره او در این 10 سال تغییراتی کمتر از حد انتظار داشته است.
کریم باقری:
اگر بخواهیم یک نفر را در فوتبال ایران مثال بزنیم که گذر دوران نه در تیپ و آرایش او تغییری ایجاد کرده و نه در چهرهاش، کریم باقری اولین نفری است که به ذهن میرسد. آقا کریم 10 سال قبل کاپیتان پرسپولیس بود و سالهای پایانی فوتبالش را سپری میکرد و در حال حاضر عضو کادرفنی و دستیار برانکو است. واقعا تشخیص کریم حال حاضر و 10 سال قبل کار راحتی نیست.
مسعود شجاعی:
کاپیتان تیم ملی که این روزها بیشتر از زمین بازی در نشستهای مطبوعاتی دیده میشود 10 سال قبل جوانی جویای نام در اوساسونای اسپانیا بود و هافبکی که گفته میشد از بخت بد خودش پشت علی کریمی مانده است. مسعود البته جایش را در فوتبال، در تیم ملی و در دل هوادارانش پیدا کرد و این روزها بازوبند کاپیتانی تیم ملی و تراکتور را بر بازو میبندد. تیپ او به کلی عوض شده و چهره پختهتری هم نسبت به 10 سال قبل دارد.
علیرضا منصوریان:
داش علی این روزها روی نیمکت ذوب آهن نشسته و 10 سال قبل در این روزها چند ماهی بود که کفشها را آویخته بود و با قهرمانی استقلال در جام حذفی از دنیای مستطیل سبز خداحافظی کرد. منصوریان هم در این 10 سال تغییری در چهرهاش ایجاد نشده است.
محمود فکری:
کاپیتان سابق آبیها و گلزن قهار دربی این روزها چند سالی میشود که کفشهایش را آویخته و در مربیگری فعالیت میکند. او سال قبل نفت مسجد سلیمان را به لیگ برتر آورد و حالا در شهرداری بوشهر یکی از مدعیان صعود است. گرد پیری در این سالها روی موهای او نشسته است.
رضا عنایتی:
آقای گل تاریخ لیگ برتر 10 سال قبل در امارات بازی میکرد و با وجود اصرارهای قلعهنویی آمدنش به استقلال میسر نشد و فصل بعد از آن بود که زیر نظر مرفاوی به جمع آبیپوشان بازگشت. او در این سالها تجربیاتی در سرمربیگری داشته و منتظر پیشنهاد است. تغییرات محسوسی هم درچهره او دیده میشود.
خداداد عزیزی:
تشخیص 10 سال قبل خداداد از حال حاضر او خیلی سخت است چرا که حتی با مقایسه عکس 20 سال پیش غزال تیزپا با امروزش تفاوتهای زیادی پیدا نمیشود. خداداد 10 سال قبل هدایت استقلال اهواز را در لیگ بر عهده داشت و حالا پس از جدایی از سپیدرود رشت منتظر پیشنهاد جدید است.
مهدی رحمتی:
کاپیتان استقلال و رکورددار کلین شیت لیگ برتر 10 سال قبل در مس کرمان حضور داشت و حالا این روزها سالهای پایانی فوتبالش را در استقلال دنبال میکند و البته هنوز آثاری از افت کیفیت در بازی او دیده نمیشود و مثل روزهای اوجش مطمئن است. به جز کوتاهی موهای رحمتی تغییر محسوسی در چهرهاش هم دیده نمیشود.
سیدجلال حسینی
از روزی که یادمان است جلال حسینی موهایی کوتاه و کم پشت داشت و برای همین نمیشود در موهایش به دنبال آثار پیری گشت و چهرهاش هم تغییر چندانی نداشته است. حسینی 10 سال پیش در سایپا بازی میکرد و حالا کاپیتان پرسپولیس است. با وجود شرایط سنی او هنوز خیلیها عقیده دارند جایش در جام ملتها خالی است.
مجتبی جباری:
آقای مصدومیت در فوتبال ایران از آن دست بازیکنانی است که به حقش نرسید و شاید اگر این میزان مصدومیت را تجربه نمیکرد به سطح اول فوتبال اروپا هم رسیده بود. جباری چند وقتی است که کفشهایش را آویخته و در طول این 10 سال هم کمی تکههای سفید در موهایش دیده شده است.
پژمان منتظری:
منتظری 10 سال قبل تازه به استقلال آمده بود و تواناییهایش در یکی از دو تیم بزرگ پایتخت در حال دیده شدن بود و حالا یکی از با تجربههای تیم ملی در امارات است. تغییرات در چهره او در این 10 سال واضح و کاملا محسوس است و نشان از تجربهآی دارد که در این مدت اندوخته است.
خسرو حیدری:
10 سال قبل در استقلال بود و حالا هنوز هم در استقلال است. با تجربه تر شده است و البته کمتر به او بازی میرسد. اگر خسرو روزی نفر اول سمت راست فوتبال ایران بود حالا با رقیبی جدی مثل وریا غفوری در سمت راست استقلال مواجه است ولی همین حضور او و ترجبه بالایش میتواند هنوز به استقلال کمک کند. خسرو نسبت به 10 سال قبل جا افتادهتر و خوشتیپتر شده است.
محرم نویدکیا:
اسطوره فوتبال سپاهان این روزها از دنیای فوتبال دور شده و کلاسهای مربیگری را سپری میکند و البته به پیشنهاد برای اضافه شدن به کادرفنی جواب منفی داده است. نویدکیا هم مثل جباری ضربه زیادی از مصدومیتها دید و حالا با موهایی کمپشتتر از 10 سال قبل به دنبال فرصتی برای انتقال تجربهاش به جوانهاست.
محمد نصرتی:
مدافع با تجربه سابق تیم ملی 10 سال قبل این روزها در النصر امارات بود. او کارنامه خوبی در تیم ملی دارد و گلهای حساسی هم به ثمر رسانده. چند وقت پیش آخرین دوران بازی خود را در اکسین به پایان رساند و حالا عضو کادرفنی این تیم است و وارد دنیای مربیگری شده است. چهره او هم در این سالها تغییرات زیادی داشته است.
آرش برهانی
دومین گلزن برتر تاریخ لیگ برتر برخلاف 10 سال پیش که در استقلال بود حالا سرمربی شهرداری بندرعباس شده است. از تغییرات چهره او میتوان به کم پشت شدن موهایش اشاره کرد.
هادی عقیلی:
کاپیتان سابق سپاهان چند وقتی است که کفشهایش را آویخته. هرچند چهره او تغییرات زیادی داشته ولی همچنان خوشتیپ است.
ایمان مبعلی:
مهندس لیگ برتر پس از جابجاییهای زیادی که در تیمهای لیگ برتر داشته چندی پیش تصمیم گرفت از فوتبال خداحافظی کند و دستیار قطبی در فولاد شود. چهره او تفاوت چندانی با 10 سال قبل و دوران حضورش در الوصل امارات ندارد.
حسین کعبی:
سلطان صغر سنی این روزها دستیار علی کریمی در سپیدرود است و فوتبالش را هم در این تیم به پایان رساند. او 10 سال قبل سمت راست پرسپولیس را بیمه کرده بود و تغییراتی هم در چهرهاش داشته است.
مهدی رجبزاده:
کاپیتان سابق ذوب آهن ابتدای فصل تصمیم گرفت کفش ها را بیاویزد و حضور کوتاهی در کادرفنی ذوب آهن داشت. رجب زاده مثل آمادگی بدنیاش در طول این 10 سال تفاوت چهرهای زیادی نداشته است.
مهدی کیانی:
کاپیتان این روزهای سپاهان 10 سال قبل اولین دوران حضورش در تراکتورسازی را سپری میکرد، با چهرهای به مراتب جوانتر و موهایی پر پشتتر. کیانی هنوز از بهترینهای لیگ است.
قاسم حدادیفر:
کاپیتان ذوب آهن هنوز در لیگ بازی میکند و البته تغییرات در چهرهاش در 10 سال اخیر نمایان است.
مورد ویژه: علیرضا بیرانوند
در مورد بیرانوند و درخشش او در سالهای اخیر به قدر کافی صحبت شده است. از روزهایی که با کوله بار جمع و جورش به تهران آمد و رویاهایش را پیگیری کرد و الان بدون شک مزد سختیهایش را میگیرد. بیرو 10 سال قبل را هنوز کسی نمیشناخت و جوانک مستعد و با پشتکاری بود که خواب این روزهایی را میدید که در حال تجربه آن است. او این روزها بار دیگر با دریافت پنالتی احمد مبارک سر زبانها افتاده و لازم است بار دیگر تصویر او را در کنار برج آزادی کنار احوال این روزهایش بگذاریم و ماحصل پشتکار را ببینیم. چالش ده ساله فوتبال ایران اگر یک قهرمان داشته باشد بیرانوند است.