همه چیز از یک اشتباه شروع شد؛ علی پروین در آخرین سالهای حضورش در فوتبال میخواست خط دفاع تیمش را تقویت کند و از نزدیکانش خواسته بود حسینی را جذب کنند.
همه چیز از یک اشتباه شروع شد؛ علی پروین در آخرین سالهای حضورش در فوتبال میخواست خط دفاع تیمش را تقویت کند و از نزدیکانش خواسته بود حسینی را جذب کنند. آنها هم با محمد حسینی(بازیکن وقت ابومسلم و بعدها ذوبآهن) قرارداد بسته بودند. پروین هم با دیدن محمد حسینی گفته بود من آن حسینی دیگر را میخواستم، حسینی که من میخواستم مو نداشت.
منظورش سیدجلال بود. این هم از آن داستانهای علی پروینی بود و رفت در فکاهیات تاریخ فوتبال ایران. آن حسینی دیگر اما به پرسپولیس نیامد و در جاهای دیگر درخشید. آن اوایل در ملوان معروف بود به سیدجلال یاپاستام. با چهرهای مصمم و خطی زیر چشم، یادآور جمشید هاشمپور سوپراستار سینمای ایران در دهه 60. کسی آن روز فکر نمیکرد که حسینی، البته حسینی بدون مو، سوپرمن سالهای آینده فوتبال ایران باشد.
راهیابی به تیم ملی
سیدجلال سر از سایپا درآورد. آنجا درخشید و با علی دایی، در اولین فصل سرمربیگریاش، قهرمان ایران شدند. حسینی بهعنوان مدافع، گلهای حساسی را هم به ثمر رساند و در روزهای وداع چهرههایی مثل یحیی گلمحمدی، سهراب بختیاریزاده و افت رحمان رضایی، نوید یک مدافع جدید و کامل برای فوتبال ایران را میداد.
موفقیت با سایپا درهای تیم ملی را به روی سیدجلال گشود. وقتی در اولین بازی جام ملتهای 2007، کارمان به بنبست خورده بود، او بود که در اولین بازیهای ملیاش دروازه ازبکستان را گشود. آن روز و با دیدن بازی کماشتباهش حسرت خوردیم که کاش کمی زودتر به تیم ملی رسیده بود، کاش یک سال زودتر و در جامجهانی 2006 بازی میکرد، شاید گرهی از کارمان میگشود.
از 2007 تا 2018 راهی طولانی است. 11 سال حضور ثابت، همیشگی و بسیار کم اشتباه در تیم ملی باعث شد تا سیدجلال حسینی به چیزی بدل شود فراتر از یک ملیپوش ساده، باشگاه صدتاییها را رد و نامش را در تاریخ فوتبال ایران ثبت کند. حالا او بدون تردید در پانتئون فوتبال ایران است.
موفقیتهای باشگاهی
سیدجلال در این سالها چند تیم عوض کرده است و غیر از حضوری کوتاهمدت در لیگ امارات در همه تیمها موفق بوده است. نامش مترادف شده است با موفقیت. پس از قهرمانی با سایپا راهی نصف جهان شد و با چند قهرمانی همراه سپاهان بهترین سالهای این تیم را رقم زدند. تیمی پرستاره که خیلی راحت میشد قهرمان آسیا هم بشود، از سپاهان راهی پرسپولیس شد.
در روزهایی که 30 سالگی را رد کرده بود و خیلیها میگفتند در سراشیبی قرار گرفته، گفتند چرا پرسپولیس باید برای مدافعی بالای 30 سال این همه هزینه کند. دوره اول حضور حسینی در پرسپولیس به موفقیت خاصی ختم نشد. تیم سراسر حاشیه بود، بد و بدون عقلانیت بسته شده بود.
مربیهای بسیاری آمدند و رفتند. با این حال کارنامه دفاعی پرسپولیس حتی در این دوران آشفتگی بسیار درخشان بود. پرسپولیس جامی کسب نکرد اما از بهترین خطوط دفاعی را داشت.
از امارات تا نفت
حسینی اخلاق خاصی داشت. با بینظمی چندان دمخور نبود و ترجیح داد از پرسپولیس برود. انتقالی پرحاشیه. آن روز هواداران پرسپولیس رنجیدند، ستون خط دفاعیشان را از دست رفته میدیدند. حسینی رفت. اول به لیگ امارات و پس از یک سال برگشت به لیگ ایران.
برانکو به پرسپولیس آمده بود، برای شروع عصری تازه. هرچند آن روز خوشبینیها مثل امروز نبود. داشت تیمش را میبست و بزرگترین اشتباه فنیاش را انجام داد، اشتباهی که اگر نبود شاید همان سال دوم حضورش در پرسپولیس هم جام قهرمانی را از دست نمیداد.
او حسینی را نخواست و به جای او دل خوش کرد به رضا نورمحمدی و ماریچ کروات. اشتباهات آن فصل خط دفاعی پرسپولیس را یادتان هست؟ کسی تردید ندارد که اگر سیدجلال حضور داشت پرسپولیس با خاطر تفاضلگل قهرمانی را به استقلال خوزستان واگذار نمیکرد. سیدجلال آن فصل در نفت تهران بازی کرد و با این تیم درخشید.
بازگشت رویایی به پرسپولیس
میگویند جلوی ضرر را هروقت بگیری سود کردهای و برانکو این کار را کرد. اولین خرید سال بعد شد سیدجلال. بنگر رفته بود و تیم به یک رهبر در خطدفاعی نیاز داشت و سیدجلال یک مهره و رهبر واقعی بود. کارنامه این چندساله پرسپولیس با سیدجلال هم که روشن است.
همواره بهترین خطدفاعی. دو عنوان قهرمانی لیگ برتر و حالا فینال آسیا. یادمان نرفته پارسال در نیمهنهایی آسیا سیدجلال نبود و پرسپولیس چهار گل از الهلال خورد. اما نکته شاید مهمتر از مسائل فنی، تاثیرگذاری سیدجلال باشد در رهبری تیم آن هم در این سالها سخت، بهویژه امسال که تیم آشکارا کمبود بازیکن داشت.
سیدجلال حالا پرافتخارترین بازیکن لیگ برتر است، با پنج قهرمانی و در این سن و سال کماکان آماده. هرچند همه پرسپولیسیها احتمالا از همین الان غصهدار روزی هستند که او برود. سخت است پرکردن جای سیدجلال.
دغدغههای سالهای آخر
کیروش سیدجلال آماده را در آستانه جامجهانی خط زد تا بزرگترین حسرت ورزشی او رقم بخورد. سخت است یک پای ثابت تمام اردوها بودن، بدون حاشیه کار کردن و در آستانه بازیها خط خوردن. حالا پرونده تیم ملی برای او بسته شده است و او سالهای آخر فوتبالش را در پرسپولیس سپری میکند، با ولعی عجیب برای درو کردن جامهای باقیمانده.
امسال سالی بود که از یک جهت خیالمان راحت شد. همه این سالها دنبال چیز مناسبی میگشتیم برای توصیف سیدجلال. چیزی که برازنده عملکردش باشد. تا اینکه سرمربی الدحیل به کمکمان آمد و در مصاحبهای حضور یا عدم حضور حسینی را ناچیز پنداشت و گفت « مگر او سوپرمن» است؟ یک هفته طول نکشید که پاسخش را گرفت.
حسینی در بازی برگشت زمینه بازگشت پرسپولیس مقابل الدحیل و شکست این تیم را فراهم کرد. آری او سوپرمن فوتبال ایران است. او کسی است که باید به احترام حضور درخشان و طولانی مدتش در فوتبال ایران کلاه از سر برداشت.