باورش شاید سخت باشد، اما بسیاری از ورزشکاران برای کسب موفقیت و شرکت در مسابقات مختلف باید از جیب هزینه کنند و هیچگونه انتظاری هم نمیتوانند از فدراسیونها داشته باشند.
راه را گم و به بیراهه رفتن عادت کردهایم. این بدون شک اصلیترین دلیل ناکامیهای ورزش است. دلیل مهمی که با بهانههای واهی لاپوشانی میشود تا واقعیت ماجرا رو نشود، واقعیتی که ناکارآمدی مدیران را به معرض نمایش میگذارد. مدیران نالایق و ناکارآمدی که با تصمیمات اشتباه خود تیشه به ریشه ورزش میزنند و بدعتهای اشتباه را جا میاندازند و آنها را به عادت تبدیل میکنند.
ورزش این روزها بیش از آنکه چوب کمبود امکانات را بخورد، چوب نگاههای اشتباه و عادتهای نادرست مدیران را میخورد، مدیرانی که بدعتهای اشتباه به جا مانده از پیشینیان خود را دنبال میکنند تا هر روز شاهد نارضایتیها و ناکامیهای بیشتری باشیم. نارضایتی ورزشکاران از بیتوجهیها و بیمهریها و توقعات نادرستی که هیچ توضیح قانعکنندهای نمیتوان برای آن یافت، توقعاتی که پیش از این شاید خیلی در خصوص آن صحبت نمیشد، اما این روزها گله بسیاری از ورزشکاران کشور است. ورزشکارانی که برای حضور در عرصههای بینالمللی و کسب موفقیتهای مختلف علاوه بر تلاش و تمرین باید از جیب نیز هزینه کنند. داستان عجیبی که به عادتی نادرست تبدیل شده که روز به روز نیز فراگیرتر میشود!
درست است، باورش شاید سخت باشد، اما بسیاری از ورزشکاران طبق قانونهای وضع شده برای کسب موفقیت و شرکت در مسابقات مختلف باید از جیب هزینه کنند و هیچگونه انتظاری هم نمیتوانند از فدراسیونها داشته باشند، چراکه در بسیاری از موارد این بندی از قانون است که آنها را موظف میکند برای حضور در مسابقات بینالمللی شخصاً هزینه کنند. حال آنکه پای افتخار به دست آمده، نوشته نمیشود که ورزشکار در کسب این موفقیت شخصاً تمام مشکلات را به دوش کشیده و شخصاً هزینه کرده است!
این داستان تازهای نیست. سالهاست که بسیاری از فدراسیونهای ورزشی طبق قانونهایی که وضع کردهاند از پرداخت هزینه ورزشکاران برای شرکت در مسابقات بینالمللی طفره میروند و تنها هزینه برخی مسابقات خاص را گردن میگیرند، اما در همه موفقیتها و افتخارات به دست آمده، خود را سهیم میدانند، بیآنکه کلامی در خصوص عدم دخالت در پرداخت هزینهها داشته باشند.
مبینا علینسب، دختر نابغه ایرانی که با تاریخسازی در مسابقات شطرنج قهرمانی بانوان جهان نام خود را بر سر زبانها انداخت و دنیا را به تحسین واداشت، با هزینه شخصی راهی مسابقات شد و حتی هزینه سرپرست را نیز شخصاً از جیب خود داد، چراکه فدراسیون هزینه مسابقات آسیایی و جهانی را که معمولاً تیمی باشد، برعهده میگیرد، اما هزینه مسابقات اوپن با خود ورزشکار است، هرچند که مسابقات قهرمانی جهان جزو مسابقات اوپن نیست، اما به علینسب گفته میشود پیش از او نیز هر کسی که به این مسابقات رفته، خودش شخصاً هزینههایش را پرداخت کرده است!
این اتفاق، اما تنها مختص به علینسب نیست و تنها ورزشکاران شطرنج نیستند که با آن دست به گریبان هستند. این نوع نگاه را بسیاری از فدراسیونهای دیگر هم دارند که به بهانه کم کردن هزینههای خود از پرداخت هزینههای ورزشکاران برای حضور در مسابقات بینالمللی خودداری میکنند و آنها ناچارند شخصاً هزینه کنند، به طوری که برخی گاهی حتی ناچار به فروش وسایل ورزشی خود برای حضور در مسابقات میشوند. مسابقاتی که اتفاقاً با دست پر و مدال هم از آن برمی گردند و افتخار به دست آمده، بدون شک پای مدیرانی نوشته میشود که از هزینه کردن خودداری کردند، چرا که در بسیاری از مواقع، این سلب مسئولیت فدراسیونها از پرداخت هزینه حضور ورزشکاران در مسابقات بینالمللی، بندی از قانون آنها به شمار میرود، قانونی که به فدراسیون و رئیس آن این اجازه و اختیار را میدهد که دست به جیب نشود!
صرفه جویی در هزینهها و چشم پوشی از برخی اعزامهای غیرضروری برای کم کردن هزینه ها، امروز بهانه و توجیه خوبی برای این گونه تصمیمات است خصوصاً در شرایط اقتصادی امروز، اما واقعیت این است که داستان به امروز و اوضاع اقتصادی این روزهای ورزش برنمی گردد و این نگاه از جمله همان بدعتهای نادرست و اشتباهی است که دست مدیران ناکارآمد را در شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت باز میگذارد و این اجازه را به آنها میدهد که بیهیچ تلاش و تأثیرگذاری، خود را در موفقیتهای ورزشکاران سهیم بدانند. موفقیتهایی که در بسیاری از موارد صفر تا صد مسائل و مشکلات آن برای ورزشکار است، اما موفقیت و افتخار به دست آمده، به پای دیگران نوشته میشود!