پرسپولیس نتوانست رؤیای بزرگ هوادارانش را با فتح لیگ قهرمانان تحقق بخشد؛ اما برگزاری فینال مدرن این رقابت ها در آزادی، دستاوردهای بزرگ و کتمان ناشدنی برای این باشگاه و بیشتر کل فوتبال ایران داشت؛ عایداتی که می تواند به عنوان سندی زنده، به کار فوتبالمان بیاید و برگ برنده ای در مناسبات آتی ما با فوتبال حرفه ای باشد. شاید بتوان گفت شعار «ما می توانیم» تماشاگران روی بنر بزرگ، در عمل به واقعیت تبدیل شد و ما خیلی کارها را توانستیم...
دیدار برگشت فینال لیگ قهرمانان آسیا 2018 که طبق ادعای برانکو ایوانکوویچ، بزرگترین رویداد فوتبال ایران در سی سال اخیر خوانده شد، دیشب با شکست نماینده کشورمان در ورزشگاه آزادی به پایان رسید؛ اما زوایای پنهان این رویداد قاره ای بعد از سوت پایانی داور عمانی، خود را بیشتر نشان داد و مشخص شد، مرد کروات قرمزها بیراه نگفته و با شناخت دقیقش از فوتبال و جامعه ایرانی ـ که حاصل حدود دودهه کار در این فضاست ـ چنین ادعایی را مطرح کرده است.
دیشب ورزشگاه آزادی نظیر صدها مسابقه بزرگ و معتبر دیگری که طی چهل سال اخیر از آن میزبانی کرده است، لبریز از تماشاچی شد؛ جماعتی که بارها در مسابقات دربی تهران، بازی های مهم تیم ملی در مقدماتی جام های جهانی، میزبانی سرخابی ها در اغلب مصاف های جام باشگاه های آسیا (لیگ قهرمانان فعلی) و برخی مسابقات حساس داخلی لیگ و جام حذفی، پر شد و حتی بیش از ظرفیت استادیوم، طرفداران علاقه مند را در خود جای داد؛ اما این بار خیلی چیزها فرق داشت؛ چه نزد میزبان و چه در اردوی میهمان... پرسپولیس که با شعار «ما می توانیم» ـ که به شکل موزاییک روی دست هوادارانش نقش بسته بود ـ وارد زمین شد، به جز در نتیجه توانست خیلی چیزها را تغییر دهد و چهره جدیدی از فوتبال ایران به بیرون مخابره کند. با هم چهره های برجسته و کنش های مهم آنان در فینال دیشب پرسپولیس و کاشیمای ژاپن را مرور می کنیم.
یک: انسجام در برنامه ریزی و کار تیمی؛ گام نخست میزبانی بزرگتر در ایران
ورزشگاه پیر پایتخت ایران برای پذیرایی از مهمان ناخوانده اش (فینال لیگ قهرمانان و جام پیچ در پیچ آن) تنها سه هفته پیش از رویداد باخبر شد و مدیران ورزش کشور در این مدت فشرده، چاره ای جز کار فشرده و همکاری گروهی برای جلوگیری از لغو میزبانی پرسپولیس، نداشتند. فهرست بلند بازرسان ای اف سی برای تکمیل ورزشگاه آزادی جهت میزبانی از فینال لیگ قهرمانان آسیا، باعث شد تا خیلی ها تصور کنند تأمین این همه خواسته آن هم در مدت حدود سه هفته برای سیستم داخلی ما، تقریبا محال است؛ اما وقتی بازی نهایی مقابل چشم اینفانتینو و شیخ سلمان شروع شد، آزادی پوست انداخته بود و یکی از به یادماندنی ترین فینال های تاریخ این مسابقات را به یادگار گذاشت. شاید قسمت بود برای نخستین بار اهدای جام در آسیا به جای استیج میانه زمین در جایگاه وی آی پی و به شیوه اروپایی ها برگزار شود تا میزبانی ایران در تاریخ هم ثبت شود. برای فوتبال کشورمان که دهه هاست از لحاظ امکانات و سخت افزار از رقبایش عقب مانده، فینال دیشب، یک بازگشت دوباره بود؛ اینکه نباید گرفتن میزبانی رقابت های مهم فوتبال را به یک تابو تبدیل کرد، بلکه با بسیج تمام نیروها و البته حرکت بر اساس برنامه و کار گروهی، می توان نقص ها را پوشاند و کاستی ها را پوشش داد. ایران حالا با استادیوم های آزادی، یادگارامام تبریز، امام رضا(ع)مشهد، نقش جهان اصفهان، فولاد آره نا و غدیر اهواز، پارس شیراز و ... آماده قبول میزبانی جام ملتهاست.
آیا این ذهنیت در ذهن رئیس فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا شکل نگرفته است؟!
دوم: کامبک سکوها با نمایش فرهنگ ایرانی
دیشب پرسپولیس نتوانست از باخت دو هیچ در ژاپن برگردد و با نیمکت خالی و یک لشکر محروم و مصدوم، به نایب قهرمانی بسنده کرد. قاعدتا با سوابقی که ما سراغ داریم، تماشاگرانی که نه تنها چند روز و چندهفته، بلکه برای دهه ها مترصد چنین فرصتی بودند تا بالاخره جام قهرمانی آسیا را از آن پرسپولیس ببینند، دیشب در نقطه جوش روحی و روانی بازی را تماشا کردند و بعد از ساعت ها نشستن روی صندلی های خود و تحمل بلیت گرانقیمت این مسابقه، مستعد هر نوع رفتار پرخاشگرانه در پایان مسابقه بودند؛ اما آنچه در پایان نبردی که به شکست منتهی شد، دیدیم، نه شعار «حیاکن و رهاکن»، نه الفاظ رکیک و اتهام بی غیرتی به بازیکنان خودی، نه پرتاب بطری و اشیا به سمت تیم رقیب، نه فحاشی به داور مسابقه و نه درگیری های عصبی روی سکوها و خودزنی به شیوه های گوناگون، بلکه تشویق تیم بازنده و تبریک به تیم خارجی برنده بود! در فوتبالی که لیگش پر از شعارهای قومیتی شده و بازیکن و مربی و داور و مدیرباشگاه و حتی خود هوادار امنیتی جانی و روانی ندارد، چگونه یک شبه چنین درکی برای روبه رو شدن با بزرگترین حسرت زندگی خیلی ها حاصل شد؟!
نمایش فرهنگ ناب ایرانی جلوی دیدگان نفرات اول فوتبال جهان و آسیا، بزرگترین دستاورد این مسابقه برای نه تنها پرسپولیس بلکه تمام فوتبال ایران بود. یادمان نرود که همین هفته گذشته، بازیکنان و کادرفنی تیم استقلال، بعد از حذف مقابل سایپا چگونه به شنیدن واژه های زننده و اجسام سخت و نرم از سوی سکوهای خودی میهمان شدند؛ کاری که تماشاگران پرسپولیس هم کم مرتکب آن نشده اند. حالا وقتش است که مدیران ورزش و فوتبال کشورمان، با این سند زنده ادعای واهی و پوچ مقامات عربستان سعودی و تبدیل فوتبال به دستاویز سیاست را باطل کنند و میزبانی تیم های ایرانی بار دیگر در فصل آینده لیگ قهرمانان، احیا شود.
سوم: پرسپولیس سلطان واقعی اش را پس گرفت
بارها دیده ایم که جام قهرمانی در دیدارهای نهایی توسط اسطوره و چهره تاریخی کشورها و باشگاه ها روی سکوی مخصوص قرار داده می شود و در بازی رفت نیز این کار را زیکو برای ژاپنی ها انجام داد؛ اما بدون تردید بهترین گزینه قرمزها برای انجام این کار، علی پروین، مرد افسانه ای پرسپولیس بود. علی آقایی که برای سال ها روی فرهنگ غلط دهه های گذشته خود را مالک پرسپولیس می دانست و با همین استدلال، همه رقبا و مربیان پس از خود را تا جایی که توانست نوازش کرد. او که می توانست خیلی پیشتر از این به جایگاه دست نیافتنی اش در باشگاه پرسپولیس برسد، گاهی برای منافع مقطعی وارد بازی جریاناتی شد که هیچ مقبولیت و اهلیتی برای حضور در رأس این باشگاه نداشتند. پروین اما چند سالی است از این جاده متروکه، برگشته است و با در پیش گرفتن سیاستی صحیح، فراتر از همه اختلاف ها و کشمکش های داخلی پرسپولیس، حامی بی قیدوشرط همه سرمربیان و مدیران و بازیکنان پرسپولیس است. او دیشب کامل کاراکتر خود را برای ثبت در تاریخ پرسپولیس اصلاح کرد؛ او حالا واقعا «سلطان» است.
چهارم: قدرتنمایی رئیس بازنشسته فوتبال مقابل چشم نماینده دولت
بی گمان فوتبال ایران هنوز مستقل نیست؛ فوتبالی که نتوانسته حقوق عادی و دم دستی اش مثل حق پخش تلویزیونی، کپی رایت، تبلیغات محیطی و ... را استیفا کند، باید بداند که به کارگیری واژه «استقلال» برایش توهم بزرگی است؛ اما مهدی تاج دیشب در اوج اختلاف نظر و جدال با قانون جدید مجلس، پشت خاکریز جیانی اینفانتینو و شیخ سلمان، سنگر گرفت و از یک سفر کوتاه این دو مقام ارشد فوتبال دنیا و قاره، بهترین فرصت را برای بالا بردن قدرت چانه زنی اش با دولت و پارلمان، بهره برد. اگر این حضور نتواند تاج و یک لشکر بازنشسته هیأت رئیس فدراسیون را در جایشان نگه دارد، یقینا هیچ قدرت دیگری هم نخواهد توانست.
پنجم: فرهنگ پذیرش شکست نزد بازیکنی که الگوست
همه برش های بالا از دریچه ای مثبت به وقایع دیشب ورزشگاه آزادی نگریست، اما فینال آسیا در آزادی یک چهره مخدوش هم داشت؛ سیدجلال حسینی. کاپیتان متعصب پرسپولیس می توانست پرده آخر این تئاتر زیبا را دلچسب تر بازی کند اما اطلاق پسوند «کثیف» یا «زشت» به بازی رقیبی که از ابزار فوتبالی برای فتح جام استفاده کرده بود، چه معنی جز بیگانگی با اصول حرفه ای فوتبال دارد؟ سوپر قرمزها باید به حریف در پایان یک جدال سنگین بابت پیروزی اش تبریک می گفت و پاسخ مناسبی به تونل افتخار بازیکنان کاشیما برای پرسپولیسی ها می داد، ولی کنترل اعصاب و تصمیم درست کار مردان بزرگی است که شاید در 37سالگی هم این هنر نصیب بازیکن برجسته ای چون سیدجلال حسینی نشده است. او به عنوان یک رهبر تصویر خودش را برای آسیا و رسانه های بین المللی مخدوش کرد.
ششم: و سرانجام خانم ها
آخرین باری که یک بخش کامل از آزادی در اختیار خانم های ایرانی قرار گرفت، دقیقا چند سال پیش بود؟ سرانجام دختران و مادران میزبانی یک بازی در کلاس بین المللی، بختشان برای تماشای فضای مردانه ورزشگاه فوتبال باز شد و از قضا ورودشان مصادف شد با اوج شور و شعور هواداران فوتبال... آنها نمی توانند برای ورود دوباره به ورزشگاه تا فینال بعدی یا سفر آتی رئیس فیفا به تهران، منتظر بمانند؛ اما آیا کسی می تواند منکر تأثیر همین دو سه هزار خانم فوتبال دوست در جو سالم دیروز ورزشگاه آزادی شود؟!