قرار بوده فوتبال حال همه ما را بهتر از این کند اما اگر قرار باشد که وحدت و انسجام ملتی را که در سخت ترین روزها مثل کوه پشت هم بودند خدشه دار سازد، این فوتبال را نمیخواهیم.
سکوهای ملتهب و تماشاگرانی که جهت کوچک شمردن بحران های اخلاقی آنها را تماشاگرنما می نامیم و سنگ ها و آجرهایی که هنوز به درستی نمیدانیم چگونه بعد از چند مرحله بازرسی به ورزشگاه راه پیدا می کنند. اینها تنها بخشی از وقایع بیرون از مستطیل سبز ورزشگاه بود و در داخل زمین بازیکنانی که ترجیح میدادند کمتر به خط اوت و سکوهای خشمگین نزدیک شوند تا برای پرتاب یک اوت یا ارسال ضربه کرنر مورد هدف سنگ ها و آجرها قرار نگیرند!
این خلاصه ای است از وضعیت ورزشگاه در یکی از مسابقات حرفه ای لیگ برتر فوتبال ایران و اتفاقاتی که همین یک بار در طول فصل شاهدش نخواهیم بود.
اما تلخ تر و سیاه تر از روز خونین اهواز سکوهایی است که به آلت دست دشمنان خارجی این ملت مبدل شده اند و وحدت و انسجام تاریخی ایرانیان را با افکار و شعارهای ناپاک خود مورد تهدید قرار می دهند.
همه این اتفاقات یک بار دیگر در فصل گذشته و در مسابقه پرسپولیس و تراکتورسازی در تهران به شکل دیگری تکرار شد. شعارهای نژادی که ابتدا از جانب سکوهای سرخ میزبان علیه قومیت میلیون ها آذری زبان به گوش رسید و دقایقی بعد شعارهای وحدت شکن هواداران رقیب به تلافی این رفتار زشت در ورزشگاه شنیده شد. در این کری خوانی ناپاک غیر ورزشی آن چیزی که مورد تهدید قرار گرفت وحدت و انسجام ملتی بود که سال های سال برادرانه فارغ از هرگونه تبعیض و تفاوت نژادی در کنار هم زیسته اند.
اینک فوتبال همین پدیده زیبا و چشم نوازی که قرار است مردمان جهان را به یکدیگر نزدیک تر کند ابزار دست دشمنانی شده که تحمل دیدن برادری و وحدت این ملت را ندارند.
شنیده شدن شعار های قومیتی در ورزشگاههای ایران دیگر پدیده ای نیست که بخواهیم از کنارش به سادگی عبور کنیم. همچنین با توجه به تکرار وقایع نمی توان آن را یک حادثه مقطعی و کم اهمیت به شمار آورد. یک روز در تهران ، روز دیگر در تبریز و حالا در اهواز ، به قومیت و نژاد فارس و ترک و عرب و عجم یا هر نژاد دیگری توهین شده و این واقعه تلخ به هیچ وجه قابل تحمل نیست!
از کوتاهی و چشم پوشی باشگاههای ظاهرا فرهنگی و کانون های هواداری نمی توان گذشت که مدعی اخلاق مداری و ترویج فرهنگ و ادب روی سکوهای ورزشگاه هستند اما وضعیت فرهنگی استادیوم ها فصل به فصل و روز به روز وخیم تر از گذشته می شود. تنها بودجه ها و هزینه های میلیاردی است که در قالب فرهنگ لیدر پروری به اسم بودجه فرهنگی خرج می شود اما خروجی آن همین شرایط بحرانی است که دیگر از فحاشی و نا امن سازی فضای اخلاقی ورزشگاهها عبور کرده به سمت تهدید وحدت و امنیت کشور در حرکت است!
انتظار از فدراسیون فوتبال ، وزارت ورزش و حتی نهادهای امنیتی بیشتر است که حداقل نسبت به چنین موضوعی برخورد قاطع تری از خود نشان دهند و مانع از تکرار چنین فجایع غیر قابل جبرانی شوند.
آنچه مسلم است قرار بوده فوتبال حال همه ما را بهتر از این کند اما اگر قرار باشد که وحدت و انسجام ملتی را که در سخت ترین روزها مثل کوه پشت هم بوده اند خدشه دار سازد، این فوتبال وحدت ستیز تفرقه افکن را نمی خواهیم.