تردیدی نیست که کیروش مربی خوب و کارنامهداری است و نمیتوان دستاوردهای او در فوتبال را نادیده گرفت. حتی اگر از بازی تدافعی خوشمان نیاید، بالاخره این یک سبک و استراتژی مهم در دنیای فوتبال است که کیروش هم از متخصصان آن به شمار میرود. از اینکه بگذریم اما از نظر اخلاق حرفهای وضع کارلوس خوب نیست و روز به روز هم بدتر میشود. اینکه او ظرف 24ساعت میتواند هم بی خود و بیجهت به برانکو بپرد و رسما علیه او اعلان دوئل کند و هم در مصاحبه با نشریات پرتغال از خجالت کریس رونالدو و کوارشما در بیاید، به خوبی نشان میدهد ما با پدیده نرمالی مواجه نیستیم. انگار پرخاش، کسبوکار کیروش است و او در سلامت و آرامش قادر به کار نیست. حالا بیایید برای چند لحظه ملیت کارلوس را فراموش کنیم و با این ذهنیت که او یک مربی ایرانی است برخی از کارها و حرکاتش را مورد قضاوت قرار بدهیم؛ آیا در آن صورت هم سرمربی تیم ملی همینقدر در حاشیه امنیت خواهد بود؟
انصافا اگر کیروش یک مربی ایرانی بود و اینقدر لب خط داد و قال میکرد، رسانهها و کارشناسان این همه با او مماشات میکردند؟ در حال حاضر داد و فریادهای کیروش حمل بر تعصب ایرانی(!) او میشود و به آن لقب جنگهای روانی هوشمندانه میدهند، اما اگر یک مربی ایرانی این کارها را میکرد، میگفتند او «لمپن» است و چون از نظر فنی چیزی در چنته ندارد، رو به این کارها میآورد. کیروش در جریان بازی با پرتغال به سمت بازیکن تعویضی آنها رفت و جملاتی در گوش او گفت. این دقیقا از آن کارهایی است که در ژانر علیرضا منصوریان قرار میگیرد و اگر یک مربی ایرانی در جامجهانی آن را انجام میداد، رسانهها سرش را بیخ تا بیخ میبریدند.
با این وجود بسیاری از مطبوعات و خبرگزاریهای ما به کار کیروش لقبهایی مثل بامزه و جالب دادند! اگر کیروش یک مربی ایرانی بود و در تیم او دو بازیکن وسط مسابقه با پرتغال به هم پرخاش میکردند، همه اقتدار او را زیر سوال میبردند و میگفتند کادرفنی نتوانسته بازیکنانش را برای چنین آوردگاه مهمی آماده کند؛ اما بعد از درگیری بیرانوند و عزتاللهی شاید یک خط محتوا هم در این مورد تولید نشد. گل تیم ملی به اسپانیا آشکارا آفساید بود و این آفساید را هم بلافاصله خود کمکداور اعلام کرد؛ اما کیروش در تریبونهای جهانی دو دروغ بزرگ گفت. او علاوه بر اینکه مدعی شد ویدیوچک این گل را مردود کرده، در کمال شگفتی مدعی شده 500 بار این صحنه را دیده و معتقد است این گل سالم بوده!
حالا شما فکر کنید یک مربی ایرانی به همین راحتی قلب واقعیت میکرد؛ ما در داخل کشور با او چه میکردیم؟ اگر کیروش یک مربی ایرانی بود و تا این سطح در امور باشگاهها مداخله میکرد، اگر رسما میگفت یا من باید باشم یا مربی فلان باشگاه، اگر شاگردانش را تحقیر میکرد و به بهانه درگیری با یک مربی باشگاهی آنها را از اردوی خارجی به تهران پس میفرستاد، ما در مورد او چه میگفتیم؟ مقایسه کنید و ببینید در مورد کیروش و این رفتارهایش چه گفتند و میگویند. شاید خیلی از ما صلاحیت اظهارنظر فنی در مورد بازی تیم کیروش را نداشته باشیم، اما اینقدر با فوتبال آشنا هستیم که بفهمیم گل آفساید چیست و چه زمانی از ویدیوچک استفاده شده است! کاش قضاوتهایمان در مورد آدمها اینقدر نسبی و بسته به ملیت و نژاد و مذهب آنها نباشد. خوب، خوب است و بد، بد. به همین سادگی.