اگر وقت کشی پیکه در دقایق پایانی بازی مقابل ایران را ندیده باشید، احتمالا شما ایرانی نیستید!
این بار از دقیقه 90 شروع می کنیم. جایی که جوردی آلبا در حالی که بازی متوقف است توپ را کمی دورتر به داخل زمین برمی گرداند. یا کمی قبل تر که پیکه توپ را در دست گرفته و می خواهد تا جایی که امکان دارد آن را دیرتر به بازیکنان مان تحویل دهد. حرص و جوش هیه رو کنار زمین که دیگر نوبر است.
آنها اسپانیا هستند. قهرمان 2010 جهان، یکی از مدعیان اصلی فتح جام شماره 21، با انبوهی از فوق ستاره ها. اما از دقیقه 60 و در حالی که هنوز یک سوم زمان بازی باقی است دعا می کنند که سوت پایان را زودتر بشنوند. تا بحال مقابل چنین تیم جنگجو و شجاعی فوتبال نکرده اند. تیمی که حتی کفش و لباس درست و حسابی ندارد اما با دست خالی چنان می جنگد که ماتادورها را به وحشت انداخته است.
در تمام لحظات بازی سوت های تماشاگران، فریادهایشان، ایران ایران گفتنشان کر کننده است. هر بار که اسپانیا می خواهد به سبک مخصوص خودش روی دروازه ایران خیمه بزند موجی ناپیدا آنها را به عقب می راند. هیچ کار نمی توانند بکنند. مرتب پاسکاری می کنند اما از این همه پاس چیزی گیرشان نمی آید. متوجه نمی شوند که با وجود در اختیار داشتن توپ و میدان چرا تماشاگران ساکت نمی شوند!
تماشاگران پر انرژی آنها را عاصی کرده اند. باورشان نمی شود اینجا کازان است. لازم است مدام به تابلوی نام ورزشگاه در وسط زمین نگاه کنند. انگار اسپانیایی ها در این دیدار میهمان هستند. اصلا گروهی بیشتر از 7 یا 8 نفر که این تیم را تشویق کند وجود ندارد! بیش از 80 درصد ورزشگاه ایران را تشویق می کنند با این حال هنوز هم نمی دانند کجا پا گذاشته اند.
ضربه عزت اللهی که تور دروازه دخئا را به لرزه در می آورد تازه جو یکطرفه ورزشگاه و البته معنی گروه مرگ را متوجه می شوند. در گروه B جام جهانی 2018 تیمی وجود دارد که حکم مرگ و حذف رقبا را صادر می کند. اول مراکش، حالا... نه! گل مردود است. شاید مهمترین گل تاریخ فوتبال ایران. لعنت به تکنولوژی. گل ایران با VAR مردود اعلام می شود. از بس فریاد کشیده اند گلوی ایرانی ها گرفته است. اسپانیایی ها آب گلویشان را قورت می دهند. چپ چپ به هم نگاه می کنند. به هم غر می زنند. زیر لب می گویند: پس این بازی لعنتی کی تمام می شود!
به قدرت ایران پی برده اند. یوزها کمتر از 10 دقیقه حمله کردند و به گل رسیدند. البته یک حمله همه جانبه. از پای تلویزیون، روی سکو، نیمکت... ایران بیشتر از 11 بازیکن دارد. بیشتر از 23 یار. بیشتر از 80 میلیون! باورش سخت است. غیر ممکن است. شگفت انگیز است. شاگردان کی روش با یک گل از اسپانیا با اینیستا، راموس، ایسکو، کاستا، دخه آ و یک دو جین فوق ستاره شکست خورده اما ایرانی ها ناراضی اند. می گویند اسپانیا قسر در رفت. به آنها کمک رسید و الا آنها هم باید الان ور دل مراکش بودند. مثل بیماری که سکته می کند اما از کما برمی گردد، لاروخا به جام برگشته است.
... بازی هنوز شروع نشده. بازیکنان روی چمن دست در گردن یکدیگر دارند. یک شکل و متحد. روی سکوها سرود ملی ایران بلندتر از همیشه شنیده می شود. اینجا ایران نیست. کازان روسیه است اما این حرف ها را چه کسی باورش می شود وقتی همه چیز سبز و سفید و قرمز است.
بهتر است بعد از این نام اسم استادیوم کازان تغییر کند. بهتر آن است که ورزشگاه کازان روسیه از این تاریخ نام جدیدی داشته باشد، نامی که نشانی از دیدار ایران-اسپانیا در جام جهانی 2018 و تماشاگران ایرانی خارق العاده اش داشته باشد. همان ها که بدون خستگی و با تشویق های بی وقفه شان، اسپانیا و فوق ستاره هایش را وادار کردند 90 دقیقه در جهنم باشند. برای چنین ورزشگاهی و توصیف چنین تماشاگرانی، نام دیگری جز کازان آره نا لازم است، نامی شبیه: ایران آره نا.