حضرت زهرا (س)

برای اشک های کریم

- نظرات : بدون نظر - بازدید [ 567 ] - یکشنبه, 27 خرداد 1397
برای اشک های کریم

بردیم و ریختیم توی خیابان. ریختیم و تا ته وجودمان شاد بودیم. یادمان رفت قیمت مرغ چند است، دلار با ما چه می‌کند و چقدر داریم سختی می کشیم. بغض ناگهان گلوی...

بردیم و ریختیم توی خیابان. ریختیم و تا ته وجودمان شاد بودیم. یادمان رفت قیمت مرغ چند است، دلار با ما چه می‌کند و چقدر داریم سختی می کشیم.

بغض ناگهان گلویش را فشرد. انگار حرفی روی دلش سنگینی می کرد. باید می گفت. باید می گفت تا همه بدانیم آنها هم بخش جدایی ناپذیر مایند. شاید شب موفقی نداشت اما در شب پیروزی تیم مثل یک سرباز همه آنچه فرمانده خواسته بود را انجام داده بود. اول وینگر چپ، بعد هافبک کاذب کمی بعدتر هافبک دفاعی . بیش از 10 کیلومتر دوندگی و تلاش او را بخش مهمی از این برد کرده بود.

در آن لحظات شاد که مردم در تهران و دیگر شهرها روی هوا بودند باید برای شان می گفت:«خوشحالم که اگر برای حتی یک شب کاری کردیم که فراموش کنند همه سختی هایی که از داخل یا خارج به مردمم روا می شود. سعی کردیم برای خودشان باشند و شادی کنند. »

همه این ها را کریم انصاری فرد گفته بود اما بی تردید این حرف تک تک شان بود. آنها که به قول کی روش:«شاید ستاره نداشتیم اما یک تیم بودیم . ما در سایه تیم بودن و تلاش برنده شدیم.»

تک تک شان قول داده بودند که اگر پیروز هم نشدند، حس افتخار و غرور را هدیه مان می کنند. کاری که عملی اش کردند. کم در این مدت سختی نکشیدند اما سختی بخشی از مسیر رسیدن است به موفقیت. پا به پای مردم تحریم شدند. درست مثل مردمی که کریم از آنها سخن می گوید افتاده بودند میان دعواهای حیدری_نعمتی و زیر فشار و تهمت های داخلی، در کنار تحریم های سیاسی بیرونی ، کار را به سختی پیش بردند اما چون هدف شان نشاندن لبخند روی دل یک ملت بود، ضربان مشترک داشتند و اینگونه دل 80 میلیون نفر شاد شد.

کی روش وقتی در پایان این جشن در جمع خبرنگاران از تحریم های ظالمانه گفت که بر تیم ملی هم سایه انداخته، پیروزی را به همه مردم تقدیم کرد. او می دانست در ایران چه خبر است. درست مثل همه شاگردانش. آنها که قول داده بودند تا پای جان بجنگند. به یاد بیاوریم جنگ گلادیاتوری امید ابراهیمی را. رشادت بیرانوند و بازی ستودنی روزبه چشمی را. چقدر تکل زدند. چقدر جنگیدند و توپ گرفتند . همه این خستگی بی شک ارزش آن رقص شادمانه توی رختکن و آن ترانه:« ما بچه های ایرانیم...» گوچی با سایر بازیکنان را داشت.

آن رقص های شادمانه ایرانی های حاضر در استادیوم سنت پطرزبورگ ، آن کری خوانی های ایرانی ها در سراسر روسیه و آن جشن عمومی در سراسر ایران. بچه ها برای این ملت پای عهدشان ماندند نه برای آن سیاستمدارانی که ریاکارانه بعد برد تازه سر رسیدند. نه آنهایی که خود بخشی از تحریم کنندگان تیم ملی بودند و‌نه برای مسئولانی از اداره کنندگان فوتبال که با هر فشار و تهدیدی پشت تیم ملی را خالی کردند.

آنها جنگیدند، مسئولانه جنگیدند برای شادی دل مردم چون مربی شان باور داشت تنها برد است که می تواند برای 80 میلیون نفر حتی برای یک شب داروی شفابخش باشد. آنها حتی برای همین یک شب هم که شده پای عهدشان ایستادند وباز هم قول شان این است که باعث شرمساری مردم‌شان نباشند. این خود بالاترین تعهد است برای مردمی که دارند سخت زندگی می کنند و سخت نان برای خوردن بدست می آورند و بعضی سیاسیون شان  انگار حال خوب شان در دعوا با هم است تا تعهد به جنگیدن در مسیر حل مشکلات این ضربان مشترک 80 میلیونی.

آری بغض کریم برای مردمش می ارزد به همه این عکس های شادی گل عامه پسندانه سیاستمدران و پیام های تبریک «ما سه تا را با هم کجا می بریدشان!»

مرتبط با موضوع

تبلیغات

اکوموتور

نظرسنجی

به نظر شما تیم ملی ایران به جام جهانی 2026 صعود میکند؟

گالری عکس

جدول