چرا فوتبال با فرهنگ ایرانی گره خورد؟
ورزش، حتی ورزشهای به ظاهر انفرادی، اساساً یک پدیده اجتماعی است، اما ویژگی اجتماعی و جمعگرایی در فوتبال در مقایسه با سایر ورزشهای جمعی، وجه غالبتری دارد؛ به این معنا که در فوتبال علاوه بر تکنیک فردی و تاکتیک جمعی که از اهمیت بیشتری نسبت به مهارتهای فردی برخوردار است، مقبولیت و جایگاه اجتماعی و عمومی آن به مراتب پررنگتر از سایر ورزشهای جمعی است. از این رو، بهدلیل وجه فراگیر اجتماعی درونی و بیرونیاش به مفاهیمی همچون هویت، غیرت، همیت و همبستگی گره خورده است.
فوتبالیستهای ما باید بدانند که حسب وجه جمعی بازی فوتبال، اولاً یک «کل» به حساب میآیند و نه جمع جبری اجزا یا یازده بازیکن منفرد و ثانیاً به اعتبار وجه اجتماعی فرافوتبال خود و حسب انتظارات اجتماعی و بویژه ایرانی بودن خود، که با اخلاق و هویت جمعگرایانه تعریف میشود، فراموش نکنند که یک ایرانیاند و شایسته و بایسته است که پرچمداران خوبی برای معرفی هویت اخلاقی و جوانمردانه ایرانی باشند. ایرانیان اساساً قومی کلگرا و جمعگرا هستند و از اینرو است که بر ایرانی بودن تأکید دارم.
واقعیت این است که ایرانیان سه مرحله «من بودگی»، «دیگر بودگی» و «یکی بودگی» را از سرگذراندهاند. برخی بر این باورند که در فرهنگ ایرانی سطحی از «یکی بودگی» نهفته است. شاهد این مدعا، میل زیاد ما به موسیقی سنتی، استفاده از واژه «ما» به جای «من» در محاورههای خودمانی، همچنین استفاده از واژه «مردم» است. بر این اساس، فوتبال با توجه به ماهیت کلگرایانه خود و ضرورت «یکی بودگی» در آن، با فرهنگ ایرانی بخوبی گره میخورد که باید این «یکی بودگی» فرهنگی نیز در فوتبال به منصه ظهور برسد.
شرقیها به دو اعتبار، فوتبالیستهایشان باید جمعگرا باشند، هم به اعتبار تاریخ و هم به اعتبار بازی دسته جمعیشان. فوتبال میتواند تجلیگاه این فرهنگ جمعگرای ناب باشد. از طرفی، در شرایطی که جهان مدرن به سمت فردگرایی در حرکت است، فوتبال بنا بر آن ماهیت جمع گراییاش میتواند تمرین خوبی برای رفتارهای جمعگرایانه، همبستگی و روابط متقابل باشد.