ریشه این «اطرافیانِ» ویرانگر را خشک کنید
صحبت امروز و دیروز نیست؛ سالهاست که هرازگاهی و به بهانهای موضوع حساس فساد در فوتبال ایران در رسانهها مطرح میشود و افکار عمومی را با خود همراه میکند.
میتوان مدعی شد که وجود فساد در فوتبال کشور ما غیرقابل انکار است. چه بسیاری از اهالی این رشته پرهوادار و پرهیاهو در مقاطع مختلف و به اقتضای شرایط، این بحث را پیش کشیدهاند. آخرین باری که بحث فساد به شکل گستردهای مطرح شد، مربوط به دو برنامه اخیر «90» میشود. به واقع یک بار دیگر وجود فساد در بخشهایی از فوتبالمان عریان شد. البته این برای نخستین بار نیست که چنین بحث مهمی سر از پر بینندهترین برنامه تلویزیون درمیآورد و قطعاً آخرین بار هم نخواهد بود، اما وقتی عادل فردوسیپور در برنامهاش نوری به یک بخش فاسد شده در فوتبال ایران تاباند، مسائلی رخ نمایاند که بیسابقه بوده است؛ چیزی شبیه شوک. بازیکنان صبای قم که از لیگ دسته اول هم سقوط کردند و راهی لیگ دو شدند، روی باخت پر گل تیم خودشان شرط میبستهاند و در زمین دست به کارهایی میزدهاند که شرط درست از آب دربیاید! صحبت از رقمهای چند ده میلیونی هم شد، صحبت از خرید شماره پیراهن هم شد! یعنی بازیکنی چند میلیون پول میداده و مثلاً صاحب پیراهن شماره 10 میشده است! افشاگریهایی که خواب از سر اهالی فوتبال در نیمه شب پراند.
اعترافهای تعدادی از بازیکنان صبا، همچون زنگ خطری گوشخراش برای میلیونها مخاطب و بیننده تلویزیونی بود اما مرور اتفاقات مشابه گذشته مؤید آن است که گوش شنوایی بین مسئولان عالی فوتبال نیست. دیدن تصاویر و شنیدن صحبتهای افراد مختلف، احتمالاً ذهنیت خطرناکی در مخاطبان ایجاد کرده است؛ اینکه چه خوشباورند مردم. مردمی که در یکسری بازیها، فوتبال زندهای نگاه میکنند که در واقع بازپخش فکری مدیران تیمها، مفسدان و دلالان است.
این در حالی است که نباید اجازه داد مردم دلزده شوند. فوتبال مهیجترین و مورد توجهترین ورزش دنیاست. برای همین است که حتی در یکی از مهمترین لیگها و صاحب فوتبالترین کشورها هم فسادی به آن گستردگی اتفاق میافتد. صحبت از لیگ ایتالیا و «کالچوپولی» است. اما آنجا مماشاتی در کار نیست. حتی با تیم بزرگی به نام یوونتوس، حتی با شخصیت بانفوذی به نام برلوسکونی که نخست وزیر بوده و مالک و رئیس باشگاه میلان. اینجا همان مرز باریک و حساس ماجراست. همان جایی که مردم و هواداران را دلگرم نگه میدارد و مانع گریزان شدن آنها میشود. برخورد براساس قانون با متخلف و فاسد، حال فرقی نمیکند که دانه درشت باشد یا دانه ریز! معروف باشد یا گمنام. وظیفه مسئولان امر در همین نقطه استراتژیک، رخ مینماید. نباید اجازه داد فساد در فوتبال سیستماتیک و مافیایی شود. مگر فساد یا شخص فاسد در سیاست نیست؟ مگر در اقتصاد نیست؟ مگر در حوزه هنر نیست؟ نه تنها در ایران، بلکه در کشورهای دیگر. اما آنچه مانع گستردگی فساد میشود، همانا برخورد بهنگام و بدون اغماض است.
وظیفه رسانهها، افشاگری است و وظیفه ارکان مسئول، برخورد با فساد. اگر این برخورد بهنگام باشد هم مانع سلب اعتماد میشود و هم اینکه آلارمی بلند برای دیگر متخلفان احتمالی است. نباید احساس شود که برخورد صوری است. چرا در کشورمان وقتی تخلف و فساد مدیری عیان میشود، شاهد استعفای او و همدستانش از سمت مربوطه نیستیم؟ چون میداند که احتمال دور زدن قانون وجود دارد. چون احساس میکند که میتواند با قربانی کردن دیگری، حکم تبرئه بگیرد. اما تبرئه شدن در اذهان و افکار عمومی به همین سادگی نیست. آن هم مسئولان ورزشی همچون فوتبال که دائم در معرض قضاوت گسترده جامعه هستند.
چطور میتوان فلان بازیکن را به دلیل عکسهایی که همسرش در صفحه شخصیاش منتشر کرده، محروم کرد اما نمیتوان فلان مدیر یا مسئولی که از بازیکنان پول میگرفته و به حساب همسرش واریز میشده را محروم کرد! (بخشی از اعترافات بازیکن صبا در برنامه «90») این اطرافیان یک مدیر یا یک مربی چه کسانی هستند که پل ارتباطی آن شخص برای تخلف (مالی) میشوند؟ چرا اجازه رفت و آمد بیدردسر به این «اطرافیان یا نزدیکان» داده میشود و آنها بدون دلنگرانی و اینکه مدرک و سندی از خود برجای بگذارند، خیلی راحت با بازیکن، سرپرست، مربی یا هر طعمهای که مدنظرشان باشد، گفتوگو میکنند. باید از مسئولان پرسید چرا با اعمال قوانین و نظارتهای سختتر و عمیقتر، حداقل باعث نمیشوید متخلفان و مفسدان راه دشوارتری برای رسیدن به اهدافشان در پیش داشته باشند؟ نسل این «اطرافیان» باید در فوتبال ایران منقرض شود. آنها سهم مهمی در این چرخه معیوب دارند. بدیهی است فلان مربی، مدیر یا دلالی که سودای درآمد کلان با استفاده از چنین راههایی دارد، هیچ وقت خودش مستقیم وارد معامله نمیشود و پیشنهاددهنده نیست.
طبیعی است آنها از همین «اطرافیان» سود میبرند تا هیچ رد پایی از خود باقی نگذارند. وقتی شخصی ناشناس در تمرین فلان تیم رفت و آمد مستمر دارد و با بازیکنانی که او را نمیشناسند، پچپچهای در گوشی دارد، مطمئناً اتفاقی غیرفوتبالی در حال کلید خوردن است آن هم بدون تماس، پیام یا صدایی که ثبت شود و بشود مدرکی علیه او. چطور انتظار دارید هر بازیکنی مثل مهدویکیا باشد و هر مربیای مثل علی دایی. آدمها وسوسه میشوند و متخلفان و مفسدان راههای وسوسه کردن را خوب بلدند. اجازه ندهید «اطرافیان» یا «نزدیکان» به سادگی با حضور در محل تمرین بازیکنان یا ارتباط با مربیان، داوران و مسئولان باشگاه و تیم، پیشنهادهای اغواکننده خود را ارائه دهند. هر چقدر بازیکنان و مربیان کمتری وسوسه شوند، همان قدر احتمال وقوع تخلف پایینتر میآید و به همان نسبت آگاه شدن و برخورد با متخلفان سادهتر میشود.