عادل و دوگانه خیر و شر؛ حریف جدی است!
در این بیست سال، عادل فردوسی پور چالش و جنجال کم نداشته است؛ در سال هایی که بی گمان تاثیرگذارترین و قدرتمندترین چهره رسانه ای در فوتبال بوده است. با این حال او معمولا در این نبردها و چالش ها پیروز میدان بود. مهم ترین استراتژی و برگ برنده فردوسی پور در این جدال ها، ایجاد نوعی دوگانه خیر و شر بود. در این دوگانه، او به مدد برنامه و سرمایه رسانه ای اش خود را در قطب خیر می نشاند و هماورد را در جبهه شر جلوه می داد. با این حال مساله دیگری هم در کار بوده است؛ اینکه در این جدال ها معمولا رقیب به لحاظ مطلوبیت اجتماعی ضعیف بوده است و از این رو امکان مانور فردوسی پور بیشتر. سال ها با مایلی کهن جدال شد، آن هم در شرایطی که افکار عمومی به دلایل مختلف، دلایلی که می توان حتی به چالش شان کشید، مایلی کهن را مقصر هر دعوایی می دانستند. پس از پایان جام جهانی 2006 و در روزهایی که محبوبیت علی دایی به واسطه عملکرد ضعیفش در جام جهانی به پایین ترین حد خود رسیده بود با وی مساله پیدا کرد.
آن روزها حمله به دایی آسان بود و حتی توام بود با نوعی ژست انتقادی. مورد بعدی امیر قلعه نویی است. اگرچه امیر از همان آغاز رویکردی خصمانه در قبال برنامه 90 و فردوسی پور داشت، اوج اختلافات آنها پس از جام ملت های آسیا 2007 بود. تیم پرستاره امیر حذف شده بود و فرصت خوبی بود که به گوشه رینگ برده شود. آن روزها تصویری که از قلعه نویی ساخته شد تصویر مربی کم سوادی بود که به مدد روابط سرمربی تیم ملی شده بود، بنابراین راحت می شد به او حمله کرد. رقبای بعدی هم همین طور. کفاشیان با آن مدیریت گاه خنده دارش همیشه آماج حملات فردوسی پور و همین طور برخی چهره ها و مسئولان بود.
این روزها که علی کریمی شمشیر را برایش از رو بسته، داستان عادل فردوسی پور و چالش های او وارد فاز جدیدی شده. کریمی محبوبیت زیادی دارد، پاشنه آشیل چندانی هم ندارد که بشود به آن حمله کرد. وارد زد وبندها نشده است و در موارد بسیاری هم مقابل آنها ایستاده است. سخت است که این بار هم عادل چون فاتحی بیرون بیاید. رقیبش در اوج محبوبیت و البته سرسختی، فشار را بر عادل افزایش داده است. این شاید جدی ترین چالش او در تمام این سال ها باشد.