به بهانه جام جهانی!
نمی دانم مسئولین فوتبال کشورمان در هر رده مدیریتی و کادر فنی و بازیکن که باشند تا چه حد با مقوله مثلهای ادبیات فارسی آشنا هستند اما بی گمان اگر مثل هائی چون " از یک سوراخ دو بار گزیده شدن " و یا " مار گزیده از ریسمان سیاه و سپید می ترسد " می دانستند شاید فوتبال ما امروز تا این حد در زیر خط آماتوریزم دست و پا نمی زد. نگاهی به نمونه هائی از این رفتارهای بیاندازیم تا مسئله بیشتر روشن شود.
1/ سال گذشته به ناگهان احمد نورالهی و امید عالیشاه در تعطیلات میان فصل تصمیم گرفتند که از تحصیل انصراف بدهند و به خدمت سربازی بروند تا به قول خودشان بتوانند به جام جهانی بروند! همه سرنوشت این دو را خوب می دانند.
2/ باشگاه در فصل پیش بعلت میل شدید سروش رفیعی او را به تیم آورد اما برای یک نیم فصل قرارداد می بندد! و جالب اینجا است که این بازیکن هم جام جهانی را بهانه قرار داد و اعلام کرد که می خواهد در تیم ملی ایران در جام جهانی باشد و راهی الخور قطر شد و حالا مازاد این تیم است.
3/ عجیب ترین اتفاق اینجا است که یک بار دیگر بازیکنی چون بیرانوند از همان ترفند به باشگاه ضربه می زند و جالب اینجا است که کادر فنی تیم به نقل از مربی دروازه بان های پرسپولیس می گوید یک ماه است که خبر از این ماجرا داشته است و علی رغم ضعفهای آشکار بیرانوند در بازیهای قبل از دربی و بازی با سایپا باز به او بازی می دادند. می پرسیم در کدام سیستم آماتوریزم یک مدیریت به این راحتی چندین بار یک اشتباه می کند؟ در کجای دنیا قوانین به این مضحکی برای انتقال بازیکن به باشگاه دیگر وجود دارد که یک بازیکن می تواند در دانشگاهی که خدا می داند چه نوع دانشگاهی است ثبت نام می کنند بعد هم دلش می خواهد انصراف می دهد و راهی تنها یک تیم می شود؟
سرنوشت احمد نورالهی و امید عالیشاه و سروش رفیعی برای رسیدن به جام جهانی چون رویای دروازه بانی در وضعیت روحی روانی و فنی بیرانوند است که بخواهد چون زنده یاد ناصر حجازی پیشنهاد از یک تیم بزرگ بین المللی داشته باشد.
چرا چنین پدیده هائی در یک باشگاه تکرار می شوند؟ یک باشگاه چند بار باید چوب قرار دادهای بی معنی خود را بخورد؟ براستی عبرت گیری هم اگر بود باید پس از قضیه طارمی و رفیعی و عالیشاه و نورالهی گرفته می شد اما ...
براستی چگونه با افکار نادرست می توان امید به موفقیت داشت؟