فغان آبیها از بیسوادی معروف
دربی هشتادوپنجم هم تمام شد اما بعید به نظر میرسد این شهراورد چندان دل هواداران فوتبال را به تب و تاب انداخته باشد.
همه هیاهوها تمام شد و آن چه از دربی 85مطمئنا در تاریخ به یادمان می ماند چند نکته است و دیگر هیچ؛ اول که دعوای فوتبالی ها با دوربینی ها به جاهای جالب رسیده است. کج رفتاری صدا و سیمایی ها با فوتبال کار را به جایی رساند که درست در حساس ترین بازی نیم فصل فوتبالی ها پایشان را در یک کفش کردند و رخی به دوربینی ها نشان دادند.
اینکه دوربین های تولیدی صدا و سیما حق استفاده از تصاویر این بازی را نداشتند خود نکته جالبی است که در ذهن تاریخی ما می ماند. هر چند که چندان به این مدل واکنش ها امیدوار نیستیم و همیشه دستی بالاتر از تصمیمات فدراسیون همه چیز را ملغی می کند.
نکته دوم که از ذهنمان نمی رود رفتار زشت و به دور از اخلاق تماشاگرانی بود که با وجود تبلیغات گسترده در سال های اخیر برای اینکه چطور رفتار کنند که هواداران حرفه ای باشند به بدترین شکل ممکن جواب همه این تبلیغات را دادند تا نشان داده شود آنچه در ایران برای هواداران فوتبال هیچ اثری ندارد همین تبلیغات است.
نکته سوم و بسیار منفی نوع بلیت فروشی این مسابقه بود که به معنی واقعی این سوال را که بلیت فروشی باید در اختیار سازمان لیگ باشد یا باشگاه ها را به چالش عمقی تری می کشاند. شاید خود ما هم بعد از صحنه هایی که دیروز مشاهده کردیم و آنچه از تصاویری که عکاسان آن را سوژه کرده بودند دیدیم برایمان این سوال ایجاد شد که بالاخره کدام کار درست است؟ شیوه حضور هواداران دو تیم در ورزشگاه از همان ساعت های ابتدایی روز گذشته جای سوال داشت و مثل همیشه یک سوال بی جواب داریم اگر دیروز اتفاقی برای کسی رخ میداد کدام ارگان پاسخگو بود؟ پرسپولیس؟ سازمان لیگ؟ فدراسیون فوتبال؟ نیروی انتظامی؟ حراست؟ جالب است که هیچ ارگانی هم این نحوه بلیت فروشی را به گردن نگرفت که نگرفت و هر طرف به ضرس قاطع گفتند که کارشان را درست انجام داده اند. گویی که مقصر اول و آخر هواداران بودند چه آنها که بلیت خریده بودند و راهی ورزشگاه آزادی شدند یا آنهایی که بدون بلیت دست در جیب کرده و با خرید بلیت بازار سیاه موفق شدند به ورزشگاه بروند. هر چه هست از ماست که برماست و تا زمانی که طریقمان همین است و راهمان این شیوه تا دلتان بخواهد از این اتفاقات را شاهد خواهیم بود.
تنها نکات ماندنی دربی هشتادوپنجم همین بود و بس. این دربی همان طور که خود برانکو گفته بود در همان حدی بود که پرسپولیس برنده شود ولو با همان نیم بر صفر. برانکو به خواسته اش رسید و شفر هم دستش آمد در تیمش چه خبر است و چه خبر نیست.
دربی برای هواداران پرسپولیس به بهترین شکلش که همان برد بود تمام شد اما این پرسپولیس و این دربی آنی نبود که چنگی به دل بزند. شکست ۳ بر ۲ پرسپولیس در دربی گذشته حسابی برانکو را ترسانده بود و نحوه عملکرد سرخپوشان در میدان کاملا داد می زد که بازیکنی حق ندارد بی گدار به آب بزند. مرد کروات که از دیدار گذشته اش با استقلال درس زیادی گرفته بود مثل سه بازی گذشته اش این بار هم از دو هافبک دفاعی استفاده کرد تا ضعف بیرانوند در کنترل شوت های راه دور را بپوشاند و الحق که در این زمینه تیرش به هدف خورد و دو هافبک دفاعی پرسپولیس فرصت شوت زنی به بازیکنان استقلال را ندادند تا بیرانوند هم بتواند کمری راست کند و دوباره به همان دروازه بان قابل اطمینان تبدیل شود.
برانکو در این بازی باز هم به بازیکن محبوب خود میدان داد تا همه آنهایی را که به نوعی در فضای حقیقی و مجازی بابت استفاده از ربیع خواه نوازش می کنند را بیکار نگذارد تا سوژه ای برای گیر دادن به سرمربی پرسپولیس داشته باشند. البته که ربیع خواه در شکل بازی اش نکاتی دارد که گاهی به شکل بدی روی اعصاب هواداران است اما او همان خواسته های سرمربی اش را پیاده می کند و این از بدشانسی ربیعخواه است که زحمت او در پرسپولیس آنطور که باید دیده نمی شود.
اما نکته شوم پرسپولیس کمبود بازیکن است و دست خالی برانکو. تصورش را بکنید دربی در پیش است، از مهدی طارمی به عنوان مهاجمی که حداقل دو الی سه بازیکن را به خود مشغول می کند خبری نیست- آیا طارمی به این روزها خوب فکر می کند و یادش می ماند که با پرسپولیس چه کرده؟- از کمال کامیابی نیای سرحال نه این کمالی که به نظر می آید این فصل کمتر تمرکزش روی فوتبالش است و بیشتر شاید به پر شدن جیبش است، خبری نیست، از محسن مسلمانی که فصل گذشته خوب شکوفا شده بود اما این فصل محو حواشی شده خبری نیست- عملکرد ضعیف و سوال برانگیز مسلمان در زمین با بود و نبودش چه فرقی داشت؟!- از آن خط دفاع با صلابت هم خبری نیست و برانکویی که ترس به وجودش افتاده که نکند مثل دربی گذشته بی مهابا حمله کند و با سه حرکت ساده دروازه تیمش باز شود، شما جای کادرفنی بودید چه می کردید؟
برای هواداران پرسپولیس بردن در دربی یعنی همه چیز و اینکه آنها بخواهند دید انتقادی به بازی تیم محبوب خود داشته باشند شاید در این فضا معقول نباشد اما قطعا برای آنهایی که فوتبال را حرفه ای تر دنبال می کنند این انتظار وجود داشت که پرسپولیس را با صلابت تر ببینند. درست در لحظاتی که پرسپولیس به دلیل نداشتن بازیساز زیر توپ می زد هر آن ممکن بود استقلال فضا و زمین را از سرخ ها برباید و تیر خلاصی را بزند و همین کافی بود که مشخص شود این پرسپولیس تیم همیشگی نبود و شاید هم یک زنگ خطری باشد برای برانکو بابت ادامه لیگ.
پرسپولیس بهتر میداند که لذت بردن این دربی هر چقدر هم که شیرین باشد باید خیلی زود فراموشش کند و تا دیر نشده فکری به حال دقایقی کند که بدون رسن داشتند و بازی را وا داده بودند، فکر بازی بدون طارمی باشد، فکری به حال این مسلمان و شیوه بازی و رفتارش کند. آقای برانکو شما تا دیشب فرصت خوشالی داشتی و برای حفظ پرسپولیس به عنوان بهترین تیم ایران در ادامه راه کار سختی داری. نابلدها و از راه بدر شده های تیمت را بشناس و راه برخورد با آنها را نه مثل کمیته اخلاق فرمالیته و ماستمالیزه شده بلکه اصولی انجام بده که چشم همه هواداران به تو است نه هیچ کس دیگری در فوتبال. این پیروزی و در باد خوابیدنش را به هوادارانتان بسپارید که آنها حق دارند پای بکوبند و سرمست باشند از بردن رقیب.
برای هوادارانی که عاشقانه تیمشان را دوست دارند باختن به تیم رقیب تحت هر شرایطی بد است و تلخ اما برای اولین بار در تاریخ استقلال هواداران این تیم حرکتی استثنایی کردند که این نشان می دهد در اردوگاه آبی بالاخره بعد از مدت ها - شاید دو سال و بلکه بیشتر- اتفاقات خوبی افتاده است. دیگر از مربیانی که منم می کنند خبری نیست و صحبت های سرمربی این تیم دیگر باعث نمی شود تا هواداران استقلال سرخورده باشند.
استقلال چند سالی بود که اسیر دیو درونی شده بود و سابقه نداشت این تیم در دربی ببازد و هواداران یک صدا و در اقدامی قابل تعریف تیم خود را تشویق کنند اما این بار هواداران استقلال نشان دادند همانند بازیکنان تیمشان که روح و روانشان آزادتر از همیشه بود تغییر کرده اند.
استقلال مقابل پرسپولیس حریف سرتری نبود اما پابه پای سرخ های مدعی دویدند، همان طور که برانکو پیش بینی کرده بود آبی پوشان در دربی به باخت فکر نمی کردند به طوری که در همان دقایق ابتدایی بر بازی مسلط بودند و شاید اگر کمی شانس داشتند حتی می توانستند دروازه بیرانوند را باز کنند. نمایش آبی ها در دربی هشتادوپنجم آن قدری نمره قبولی گرفته که برانکو را وادار کرده تا بگوید استقلال می تواند به یکی از بهترین تیم های آسیا تبدیل شود. برانکو می توانست این حرف از نزند و خیلی مقتدرانه برای رقیبش کری بخواند اما استقلال شفر به خوبی توانسته بود خود را به حریف دیکته کند.
استقلالی که تا هفته نهم می توانست به هر حریفی باج بدهد و دل هوادارانش را بلرزاند مقابل رقیب سنتی اش به هیچ وجه کم نیاورد و اصلا تیمی نبود که پرسپولیس بتواند به راحتی آنها را اذیت کند. هر چند آبی پوشان از نظر فنی آنی نبودند که دل هوادار خود را به بردن امیدوار کند اما از لحاظ روانی شفر به خوبی توانسته به بازیکنان تیم نفوذ کند و آن پریشانی در بازیکنان نیست.
دربی ۸۵ نشان داد تیمی که تیم تر بوده باید برنده می شد و پرسپولیس نه به خاطر اینکه در این بازی به معنی واقعی شایستگی ۳ امتیاز را داشت اما به دلیل اینکه منسجم تر از حریفش بود برنده شد. این همان حرفی بود که شفر هم قبل از بازی به آن تاکید داشت و شاید از درون تیمش آگاه بود که آرزو کرده بود این بازی سه هفته دیگر برگزار می شد.
آنچه از نمایش استقلال کاملا مشهود بود خریدهای اشتباه مسئولان این باشگاه بود. دربی دقیقا همان ویترینی بود که نشان داد آنهایی که مدعی بودند بهترین خرید باشگاه انجام شده چقدر آینده را کوتاه دیده اند. خریدهایی که شاید منصوریان و دوستانش در باشگاه باید به آن پاسخ دهند. راستی آقای افتخاری کجا بود؟! معمولا رسم بر این است که مدیرعامل یک باشگاه در بازی های حساس رخی نشان میدهد و در ورزشگا حضور پیدا می کند اما ظاهرا رضا افتخاری دلیلی برمنت گذاشتن بر سر هواداران استقلال ندیده و ترجیح داده رخی نشان ندهد. این رفتار مدیرعامل استقلال بی سابقه ترین رفتار یک مدیر ورزشی و فوتبالی آن هم از نوع استقلالی اش است. آقای افتخاری جای خالی شما در ورزشگاه آزادی روز گذشته به شکل بدی توی ذوق می زد. آقای افتخاری! مدیرعامل باشگاه مردمی تحت هر شرایطی باید در کنار مردم و هواداران تیمش باشد کاری که شما نم یکنید و همچنان دل بست اید به آن مشاورانی که شما را از رسانه و مردم دور می کنند.