ناظری با من تماس گرفت و گفت، میخواهد در یک بازی به من نمره 7.9 بدهد. این نمره بدی است. من در آن بازی اشتباه داشتم ولی از بالا به او فشار آورده بودند که نمره باید 7.4 بشود. به عقیده او داوری من این اندازه هم بد نبود... بعد من فهمیدم آقای کروگ در این نمره دست برده و یک بار دیگر هم کم شده
بابک رفعتی داور ایرانیتبار است که سابقه قضاوت در بوندسلیگا را دارد. او در گفتوگویی به انتقاد از هربرت فاندل و هلموت کروگ، روسای خبرساز کمیته داوران فدراسیون فوتبال آلمان پرداخت.
تنش میان داوران و روسای کمیته داوران فدراسیون فوتبال آلمان بالا گرفته است و در این میان بابک رفعتی طرف داوران را گرفته و در گفتوگویی با Sport1 عملکرد و تصمیمهای فاندل و کروگ را به باد انتقاد گرفته است. او که پشت پرده داوری در آلمان را به خوبی میشناسد، در سال 2011 به خاطر همین فساد سیستماتیک دست به خودکشی زد که البته ناکام ماند.
او در این گفتوگو انتقادها از فاندل و کروگ را وارد دانست و همزمان راه حلش را برای برونرفت از این بحران بیان کرد.
آقای رفعتی! به تازگی سر و صدای زیادی بر سر تصمیمهای هلموت کروگ و هربرت فاندل، روسای کمیته داوران فدراسیون فوتبال آلمان به راه افتاده است. آیا شما میتوانید از این انتقادها سردربیاورید؟
بله. خودم هم چنین مواردی را تجربه کردهام و دست آخر از دستشان جان سالم به در بردم. آن زمان گفتند این یک مورد شخصی بوده است ولی امروز افراد مشمول دیگری هم هستند که میگویند این طور نیست.
آیا میتوانید بگویید خودتان چه تجربهای از کروگ و فاندل دارید؟
آن چه در مورد من اتفاق افتاد، یک هجمه سیستماتیک بود. تو از سوی یک باند تحقیر میشوی. در حضور یکصد داور گفته میشود: «این مورد فراگیر نیست.» وقتی هم دربارهاش شکایت میکنی، همه تنها میگویند: «خدای من! تو چقدر باهوشی!»
اوضاع بعد از انتقاد شما چطور پیش رفت؟
سه روز بعد یک بازی را از من گرفتند. فقط برای این که حرف زده و از فاندل پرسیده بودم: «اینجا رئیس چه کسی است؟ تو یا کروگ؟» او تلفنی تهدیدم کرد: «مراقب باش! این بازار خطرناک است.» اشتباه کردم و در برابرشان ایستادم. ولی وقتی گفته شود: «هر کس اشتباه میکند ولی تو نباید!» این دیگر خیلی برایت سنگین است.
دقیقا چه چیزی در فدراسیون فوتبال آلمان نادرست بود؟
خیلی چیزها رخ میدهد. نمره ناظران داوری دستکاری میشد. تماسهایی از سوی ناظران داوری داشتم که میگفتند: »چه اتفاقی افتاده؟ آن دو میگفتند، من باید نمره را اصلاح کنم. آیا با آنها مشکلی داری؟» در نهایت به نظرم آمد که این یک هجمه گروهی است. یک باندبازی یا ساخت و پاخت. همکاران دیگرم هم چنین چیزی را تایید کردند. چیزی که آن زمان اتفاق افتاد، نباید دوباره رخ بدهد. این که حالا بعد از شش سال این مساله همچنان ادامه دارد، به اندازه کافی ناراحتکننده است.
آیا شما در زمان داوریتان چنین چیزی را در مورد دیگر همکارانتان هم شاهد بودید؟
بله. به عنوان نمونه مارکوس وینگنباخ! او هم کسی بود که هرگز دهانش را نمیبست. چنین کسی از سوی همه مورد هجوم قرار میگیرد. بعد از خودت میپرسی، آیا این یک شیوه مدیریت است؟ آیا باید با چنین وضعی به کارت با همکاران ادامه بدهی؟
فاندل و کروگ بیش از همه با چه کسی روبهرو میشدند؟
داورانی با شخصیتهای محکم که باور زیادی داشتند و باورهایشان را هم بیان میکردند. آنها همیشه تحقیر میشدند. درست مثل خودم. درست مثل گرفه و بریش در این دوره. من با گرفه در دوره آموزشی بودم. ما باید تصاویر را بازبینی میکردیم. کروگ به ما گفت: »این اشتباه است. تو داورد بوندسلیگایی!» وقتی هم که گرفه در حضور همه حاضران به دفاع از خودش پرداخت، بحث بالا گرفت و کروگ تنها با عصبانیت گفت: «حوصله بحث ندارم. این را قبول من و ساکت شود!» پشت این رفتار یک سیستم است که همه از آن خبر داشتند. بریش آن روزها گفته بود: «وقتی نمرهها اصلاح میشود، ناظران میتوانند در خانههایشان بمانند.»
خود شما چگونه متوجه شدید، نمرههای شما اشتباه دارد؟
ناظری با من تماس گرفت و گفت، میخواهد در یک بازی به من نمره 7.9 بدهد. این نمره بدی است. من در آن بازی اشتباه داشتم ولی از بالا به او فشار آورده بودند که نمره باید 7.4 بشود. به عقیده او داوری من این اندازه هم بد نبود و اشتباه نداشت. چنین چیزی را من با دو ناظر سرشناس دیگر هم تجربه کردم که به من زنگ زدند و بیاطلاعیشان را از این موضوع اعلام میکردند.
شیوه نمرهدهی در دوران شما چگونه بود؟
ناظران بعد از بازی نمرهای را در سیستم کامپیوتری وارد میکردند و ما داوران یک روز بعد به آن دسترسی داشتیم. بعد من فهمیدم آقای کروگ در این نمره دست برده و یک بار دیگر هم کم شده است. این راز فاش شدهای است که فاندل و کروگ همواره نمرهها را دستکاری میکردند. بحث تنها هواداری یا دشمنی بود. هیچ نظارتی هم در کار نبود، از این رو این دو میتوانستند درباره همه چیز تصمیم بگیرند.
چطور میشد مورد لطف کروگ و فاندل قرار گرفت؟
وقتی تنها بله قربان گوی صرف باشی و بس! در آن صورت حمایت میشدی. نمرههایت هم حتی در صورت اشتباههای بزرگ هم خوب بود که به معنای بقای تو در میان ردهبندی داوران بود.
فاندل چقدر تاثیرپذیر بود؟
فاندل از همان شروع هم دوستانش را ترجیح میداد. درباره پرونده خودم تنها میتوانم بگویم، اگر اشتباه کردم، به آن رسیدگی شد. واقعا دیوانهکننده است. میتوانم بفهمم در سر داوران چه چیزهایی میگذرد.
ولی باید توافق یا رایگیری میان همه داوران بر سر ماندن یا رفتن کروگ و فاندل وجود داشته باشد.
علاقهای ندارم به این دو بیش از این حمله کنم. باید به آنها کمک کرد. افرادی که با دیگران این گونه رفتار میکنند، این را شخصی نمیدانند. این دو هم با فشارهایی مواجه هستند. باید از آنها پشتیبانی کرد. شاید آنها هم به اشتباههای خود اعتراف کردند. وقتی دور یک میز نشستی، باید تمیز، محترم و صادقانه با دیگران برخورد کنی. این بهترین راهحل است. دوست ندارم بابک رفعتی دیگری وجود داشته باشد نه در میان داوران و نه در میان سران.
چرا در میان داوران چنین جوی حاکم است؟
علت اصلی این است که فدراسیون فوتبال از داوران دفاع میکند. این باور هست که تنها باشگاهها و تیمهای ملی زیر نظرند و فراموش میشود که حتی در میان خانوادههای داوران هم وصلههای ناجور هست. وقتی همه قدرت را به دو نفر واگذار میکنی، آن وقت آنها تنها بر اساس علاقهشان تصمیمگیری میکنند. مشکا همین جاست. آنها هر کاری بخواهند میتوانند انجام بدهند. باید در جمع سران فوتبال درباره این موضوع حرف زد. این موضوع نادیده گرفته میشود. پستها نباید تنها و تنها بر اساس روابط به افراد داده شود.
فدراسیون فوتبال باید چه واکنشی داشته باشد؟
شفافیت و مقبولیت در فوتبال آسیب دیدهاند. فدراسیون باید موضعگیری کند. فرهنگ پذیرش اشتباه در فدراسیون بسیار فاجعهآمیز است. تو همیشه هم نباید همه را ببخشی. یک روز صدایش درمیآید. نتیجه این نیست که چند داور ناراضی هستند.
راه تغییر اوضاع؟
تا زمانی که از خودیها حمایت میشود، به راه اشتباه خواهیم رفت.
آیا کروگ و فاندل باید اخراج شوند؟
نه. ما باید درباره رفتار با هم حرف بزنیم. تو به تبادل تجربههای منفی هم نیاز داری، تا دوباره تکرار نشوند. اخراج یا تعویض دو نفر شاید در کوتاهمدت جواب بدهد ولی مساله را حل نمیکند. تو باید همه را دور میز بنشانی؛ همه آنهایی را که این درد را چشیدهاند؛ چه بریش، چه گرفه، چه رفعتی؟ این موضوع باید با گفتوگو دور یک میز حل و فصل شود.