وقتی پوپولیسم لباس آبی میپوشد
باید ترسید از یارکشیها، آنجا در پخش زنده تلویزیونی، در حالی که همه میدانستند که میلیونها چشم و گوش حواسشان هست، باز هم نان قرض میدادند.
همیشه وقت کم می آید، هیچ گاه تمام نمی شوند، این بحث های عادل فردوسی پور هیچ وقت به سرانجام نمی رسد ؛ هر چقدر هم دوستان پخش محبت کنند و چند دقیقه هدیه بدهند بازهم مثل فیلم های اصغر فرهادی انتها باز می ماند و هر کسی این فرصت را دارد که برداشت شخصی خودش را از آن چه شنیده داشته باشد ، این شلختگی و عدم مدیریت زمان در بحث های برنامه 90 هر بدی داشته باشد ، یک مزیت بزرگ دارد ؛ از درون آن یک دفعه خنده ای بیرون می زند یا کسی فریاد ساکت باشی سر می دهد برای این که نشان دهد خیلی مقتدر است وجدی گرفته نمی شود، بحث های پینگ پونگی و البته بیشتر درهم عادل ؛ باعث می شود که همه به حالت هیستریک برسند و واکنش های ناخودآگاهی بروز دهند که خودش می تواند بهانه ای برای آن که مخاطب خط خودش را پیدا کند و قضاوت خودش را داشته باشد ....
قضاوت من چه بود درمیانه این بحث شلخته و آشفته ؟ من فکر می کنم نهایت شوربختی استقلال آن جا می شود که افتخاری مدیر عامل استقلال می شود ، آدم خوب داستان ، آدم درست قصه ....راستش در مربعی که در باره حواشی باشگاه استقلال تشکیل شده بود، یک نوع پوپولیسم خفه کننده در محیط شکل گرفته بود، همه می خواستند به هوادار استقلال ثابت کنند که ما از همه بیشتر به کار تو می آییم ، بلا تشبیه ، قصه پیرزنی که یک خانه اندازه غربیل داشت یادتان هست که یکی می آمد پشت خط و می گفت : من که تخم می ذارم برات ...!این جا همین بود ، همه سابقه استقلالی خود را به رخ می کشیدند ، تا در فضای احساسی ، بحث را به سمت خود سنگین کنند ، من که کاپیتان بودم برات، من که پول می آرم برات ، من که ...حتی عضو هیات مدیره که عمری در تلاش استقلال مالی بانک ها تلاش کرده بود، این را به عنوان 50 سال شهره به استقلالی بودن گذاشت ، در این فضا پر از عوام زدگی ، افتخاری با کمی عقلانیت و نمایش خرد ورزی ، توانست ، چهره برتر باشد، این همان چیزی است که باید از آن ترسید ...
باید ترسید از یارکشی ها، آن جا در پخش زنده تلویزیونی ، در حالی که همه می دانستند که میلیون ها چشم و گوش حواسشان هست ، باز هم نان قرض می دادند ، منصوریان ،افتخاری را رییس خود می خواند، رحمتی منصوریان را معلم و صاحب اختیار فنی خودش و عباسی ملکی هم تا توانست برای افتخاری سنگ تمام گذاشت، دیگر سید بودن یا امین بودن هم که مثل نقل و نبات پخش می شد ، آیا درد همین یار کشی ها نیست؟
همین یارکشی ها باعث شده که صورت مساله ها عوض شود، به جای این که به علت پرداخته شود، همه بحث به این جا ختم شد که بفهمند عکسی وجود دارد که نشان دهد رحمتی در هنگام پنالتی خندید یانه؟ فردای برنامه 90 هم این وری ها عکس رو کردند و هم آن وری ها ،اما همه از این مساله غافل بودند که این که واکنش رحمتی به لحظات باخت استقلال در یک چارچوب بزرگ تر تقسیم بندی می شود به نام باخت استقلال ...هیچ کس به ریشه های باخت نپرداخت، به علت گل نزدن ، آن چه مهم شد ، تبعات باخت بود، می دانید چرا؟...دوستی روز قبل نوشته بود، مشکل استقلال این است که بزرگتر ندارد اما با احترام من برعکس فکر می کنم ، مشکل استقلال این است که خیلی بزرگتر دارد و خیلی ها فکر می کنند که بزرگ این تیم هستند و این همه بزرگتر نفس کم می آورند کنار هم ....