لیگ هفدهم؛ دورخیز هدفمند تیمها، انگیزه مضاعف بازیکنان
1 - لیگ برتر هفدهم! نگاه به سنش بیندازید. دیگر برای خودش آقایی شده. البته آقایی که حتی در سطح قاره هم نمیتواند آقایی کند. لقب «برتر» را یدک میکشد اما برتریهای چشمنوازی ندارد. نسبت به چه؟ در قیاس با همتایان خود در کشورهای دیگر قاره. نسبت به همانهایی که از فوتبال ملیمان جاماندهاند اما در رده باشگاهی آمدهاند و «لیگ برتر» ما را به عقب راندهاند. با اعلام رسمی کنفدراسیون فوتبال آسیا، لیگ برتر فوتبال ایران در رده هفتم آسیا قرار دارد و این درحالی است که تا چند ماه پیش هشتم بودیم. در حال حاضر امارات، کره جنوبی، قطر، چین، عربستان و ژاپن به ترتیب در ردههای اول تا ششم هستند. این جایگاه به هیچ عنوان مقبول و مورد رضایت هواداران نیست. چه بسا با ادامه این روند زنگ خطری که مدتهاست به صدا درآمده، تأثیر منفیاش را بگذارد و باعث کاهش تعداد سهمیههای ایران در لیگ قهرمانان آسیا شود. زنگ آغاز مسابقات امروز به صدا درمیآید. مربیان و بازیکنان تیمهای مختلف، هفتههاست دورخیز لازم را انجام دادهاند تا استارتی هدفمند و خوب برای رسیدن به اهدافشان در لیگ برتر هفدهم داشته باشند. ای کاش مدیریت فوتبالمان هم برای کسب ردههای بهتر در میان لیگهای آسیا استارت بزند.
2 - یکی از دلایل عقب ماندن فوتبال ایران از آسیا عدم سرمایهگذاری خصوصی در لیگ برتر است. برای این مهم موانعی بزرگ و لاینحل وجود دارد. نه حق پخش وجود دارد و نه کپیرایت. بدیهی است که صرفه اقتصادی برای سرمایهگذار وجود ندارد. لیگی که از خزانه دولت ارتزاق میکند و بازگشتی ندارد. کافی است در هر تیمی که مد نظرمان است کنکاشی هرچند سطحی داشته باشیم، بدهکار است و کلی تعهد مالی محقق نشده به بازیکن و مربی دارد. به قول برخی بازیکنان معترض، باشگاه به بقال و یخفروش و سوپرمارکت هم بدهکار است! از سویی بازار شکایت هم که حسابی داغ است. اگر روزی چند خبر شکایت فلان مربی و بازیکن از فلان باشگاه در لابهلای اخبار ورزشی سایتها و روزنامهها نباشد، باید تعجب کرد. البته اوضاع وخیمتر هم شده. پیش از این بازیکنان خارجی پس از ترک ایران، برای رسیدن به حق و حقوق خود سراغ مراجع بینالمللی مربوطه در فیفا میرفتند اما بتازگی بازیکنان داخلی هم راهی جز کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال را انتخاب میکنند و نامههایی که حکایت از درخواست برای پیگیری مطالباتشان دارد، روی میز مسئولان AFC یافت میشود. بازیکنان فوتبال از این حیث، از نداشتن اتحادیه متضرر میشوند، همانگونه که اهالی رسانه از فقدان چنین مهمی در صنف خود رنج میبرند.
3 - ارکان فوتبال اعم از بازیکن و مربی تا رسانه، یک هدف واحد دارند؛ ارتقای سطح فوتبال. برای این مهم هم تلاشهایی صورت میگیرد. در این میان شاید مدیریتهای ضعیف و بیگانه با رسم و رسوم درآمدزایی بزرگترین چالش است. از سویی سالهاست «حق پخش» محل مناقشه است. درواقع خبری از حق پخش که جزو تعریفشدهترین منابع مالی برای فوتبال یک کشور است، وجود ندارد. صدا و سیما هر سال بیشتر از قبل سینه سپر میکند و مقابل زیادهخواهان (!) فوتبال میایستد. اصلاً مگر صدا و سیما چه عایدیای از این فوتبال دارد؟ نهایتش چند صد میلیارد تومان. صدا و سیما با این ارقام ناچیز، لطف هم میکند که فوتبال را برای میلیونها هوادارش پخش میکند. باید به این نکته توجه داشت که مهمترین عامل درآمدزایی باشگاهها مربوط به حق پخش تلویزیونی است که در بسیاری از کشورها از 40 تا 70 درصد هزینههای یک باشگاه صرفاً از درآمد حاصل از حق پخش تلویزیونی مسابقات تأمین میشود. از سویی براساس معیارهای مندرج در گزارش سالیانه فیفا و با توجه به اصول قانون اساسی کشور، باشگاههای فوتبال باید به عنوان بنگاههای خصوصی و تجاری وارد عرصه درآمدزایی شوند. گرچه طی سالهای گذشته پیشرفتهایی در این رابطه حاصل شده اما فاصله بسیار زیادی تا رسیدن به استانداردهای جهانی باقی مانده است. متأسفانه باشگاههای فوتبال در ایران به جز درآمد قطرهچکانی از سازمان عریض و طویل صدا و سیما و درآمد اندکی که از طریق جذب اسپانسر به دست میآورند، از سایر منابع درآمدزای فوتبال محروم هستند. برای حق پخش پای مجلس شورای اسلامی و حتی مجمع تشخیص مصلحت نظام هم به ماجرا باز شد اما درواقع اتفاق خاصی نیفتاد و صدا و سیما بر همان مدار ممانعت از این مهم پافشاری میکند.
4 - با تمام این اوصاف مگر میتوان زیباییهای لیگمان را نادیده بگیریم؟ مگر میشود از کنار شور و هیجانی که از این طریق به جامعه تزریق میشود، بسادگی گذشت؟ حتی اگر همه کم و کاستیها و مشکلات را بدانیم و از نداشتن عزم جدی مسئولان مربوطه برای رفع آنها هم آگاه باشیم و در مقاطعی دلسرد شویم، اما باز هم این لیگ نقطه امید و اتکای فوتبالمان است. نقطه جوش و هیجان محض. باید حواسمان باشد که از این وضعیت و شاخصههای مثبت آن صیانت کنیم. در فصلی که به جام جهانی منتهی خواهد شد، انگیزهها دوچندان است. لیگمان در دوره هفدهم ستاره کم ندارد. تعدادی از بازیکنان محبوب که چند سالی جایشان حسابی خالی بود، بازگشتهاند تا دوباره هواداران هنگام رویارویی تیم محبوبشان با رقبا سکوهای بیشتری را در ورزشگاهها پر کنند. مطمئناً تیم ملی قدرتمند از دل لیگ پویا بیرون میآید. تیم ملی در شرایطی خاص و استثنایی به جام جهانی صعود کرده و از همین حالا انتظارات و البته اهداف، صعود از گروه در روسیه است. بنابراین باید لیگ بیشترین کمک را به این مهم کند. لیگی که گرچه دوره هفدهم را پشت سر خواهد گذاشت، اما امیدواریم در پایان نمرهاش 20 باشد.