آغازِ پایانِ حسینی و رحمتی
کاپیتانهای استقلال و پرسپولیس که جزو بهترینهای فوتبال ایران در سالهای اخیر بودهاند در هشتاد و چهارمین دربی کاری کردند که نقایص فنیشان زیر سایه قرار گرفت.
جنجال های سید جلال حسینی و سید مهدی رحمتی، در آخرین و واپسین لحظات بازی برخی نقدها در مورد پرسپولیس و حتی استقلال که برنده این دیدار بود را تحت تاثیر قرار داد.
در واقع انتقادها زیر پوشش حباب جنجالی محرومیت ها و عربده کشی های وسط زمین و نفس کش طلبیدن ها گم شد تا کسی از طاهری و برانکو نپرسد که چرا جانشینی برای کامیابی نیا نداند، یا از طارمی گلایه نکنند که آن همه توپ و موقعیت را چرا گل نکردهای و چندین و چند پرسش دیگر.
در میان این پرسش ها اما خود سیدجلال حسینی هم هست، اتفاقا مهم هست. باید از این بازیکن که حرفه ای و سالم زندگی می کند پرسید که روی گل سوم که محمد انصاری با کاوه رضایی تک به تک بود و دریبل خورد، کجا بود؟
دیدن فیلم بازی نشان می دهد که سیدجلال در حدود ۱۰ متر از کاوه ای که با توپ در حال دویدن بود عقب است. سید جلال می کوشد تا برای پوشش محمد انصاری خودش را برساند اما او سید جلال سابق نیست، بازیکنی که در فولاد شهر اصفهان از این طرف زمین در عرض می دوید و در آن سمت سر می زد و دوباره با تمام سرعت بر می گشت این سمت و دوباره سر می زد و بعدها هم در تیم ملی و هم در پرسپولیس مدافع بودن را آموزش می داد و توان بدنی اش را به رخ می کشید خبری نبود.
سیدجلال افت کرده است، نه اینکه در این افت کردن مقصر باشد، نه او اسیر گذر زمان است و جبر روزگار.
حتی روی گل قربانی هم سیدجلال قربانی را می بینید که در حال حمله به سمت نقطه فرود است اما نمی تواند انصاری جا مانده از قربانی را کاور کند. در این دو صحنه – هر دو صحنه - انصاری شاید بیشتر از سیدجلال هم در معرض اشتباه کردن بوده باشد اما سید جلال نمی تواند اشتباهات انصاری را پوشش دهد و این مهمتر از جنجال های اخیر در دربی بود.
در واقع همین حالا هم سید جلال از خیلی ها در لیگ بهتر است اما این نمایش شاید آغاز پایان سیدجلال باشد که عقب ماند و سه بار دروازه اش گشوده شد. سید جلال هنوز البته تمام نشده اما این نمایش نمایش خوبی نبود، به هر حال حتی اگر خود سیدجلال هم این نوشته ها را قبول نداشته باشد باز هم پرسپولیس باید به دنبال یک مدافع دیگر هم برای سال آینده برود تا آلترناتیوی باشد در کنار این بازیکن و محمد انصاری.
این موضوع برای استقلال و رحمتی هم صدق می کرد، مهدی رحمتی روی گل دوم پرسپولیس، روی ضربه سر دقیقه ۶ طارمی و روی برخی دیگر از سانترها که پادوانی نمی رسید تا سر بزند، همچنان همان ضعف قدیمی را داشت. رحمتی زیر تیر افقی و خط دروازه ایستاده بود و نه سلطان هجده قدم که سلطان شش قدم هم نبود!
رحمتی سالهاست که از این موضوع رنج می برد و بسیاری از گل هایی که دریافت می کند روی خروج های اشتباه است. او هم مثل سیدجلال در حال نزول است و با وجود مدافعان خوبی که دارد اما دیگر از آن کلین شیت های سه سال قبلش که پیوسته بود خبری نیست. او هم انگار در «آغاز ِ پایان ِ راه » است.
می گویند وقتی ساق پای بازیکنی خسته می شود زبانش شروع به کار کردن می کند، شاید آن دعوای غیر ضروری هم ناشی از همین اتفاق بوده باشد.