حقوقی که از فوتبال ایران دریغ داشتند
فوتبال ایران جدا از مشکلات ساختاری و فنی که دارد، با مسائلی دست و پنجه نرم میکند که در دنیای فوتبال، حل شده و بدیهی به نظر میرسند اما در ایران، حقوقی هستند که از فوتبال دریغ داشتهاند.
در حالی که فوتبال ایران برای حرفهای شدن تنها به حرف بسنده کرده و فقط روی کاغذ، نام حرفهای را یدک میکشد، بسیاری افراد در دل این فوتبال مدام فریاد میزنند که حقوق آنها باید پرداخت شود؛ حقوقی که نه برای یک و دو فرد بلکه برای تمام جامعه فوتبال ضروری و غیر قابل چشمپوشی است.
این حقوق که میخواهیم از آنها صحبت کنیم در سه دسته قابل بررسی هستند؛ دسته اول، حقوقی که مختص فوتبال است و با اصلاح قوانین در مجمع فدراسیون فوتبال حل میشوند، دسته دوم حقوقی که با مذاکره و تعامل جامعه فوتبال با سایر نهادها قابل حل است و دسته آخر، حقوقی که نیازمند عزم ملی و ورود برخی نهادهای بالادستی نظام و تغییر در برخی قوانین کشوری است.
درباره دسته اول میتوان گفت که مجمع فدراسیون فوتبال در تمام سالهایی که از حرفهای شدن لیگ فوتبال ایران میگذرد، توجهی به آنها نداشته است. به عنوان مثال، بحث قرارداد بازیکنان و مربیان با باشگاهها بسیار نکته مهمی است. در تمام کشورهای صاحب فوتبال، قراردادهایی که باشگاهها با بازیکن یا مربی میبندند، دارای استاندارد به خصوصی است که شامل جزئیات بسیار زیاد است.
در قرارداد یک باشگاه اروپایی معتبر با بازیکنش نکاتی مانند ساعت خواب و بیداری، زمان تفریح و استراحت، سبک غذایی، میزان مصاحبه با رسانهها و حتی نحوه لباس پوشیدن و ... آمده است حال آن که در ایران، بازیکن خود را مبرا از هرگونه پاسخگویی درباره سبک زندگی خود میداند و این حق را برای خود متصور است که میتواند هرگونه که دلش میخواهد در دوران فوتبالش زندگی کند.
نقل قول معروف بازیکن به اصطلاح حرفهای فوتبال ایران را فراموش نمیکنیم که گفت به مدیرعامل چه ربطی دارد که او چه ساعتی میخوابد. این یعنی باشگاه از حقوق اساسی خود مبنی بر در اختیار داشتن فوتبالیست حرفهای و آماده بیبهره است چون بازیکن دلش خواسته تا دیر وقت بیدار بماند و بنابراین فردایش نتوانسته خوب تمرین کند یا در بازی آمادگی کامل نداشته و تیم نتیجه خوبی نگرفته است. در این میان چه کسی حق را به باشگاه میدهد که بازیکنش را تنبیه کند؟ آیا قانون از باشگاه حمایت میکند؟
برعکس! اگر باشگاهی به موقع پول بازیکن را ندهد یا شرایطی را ایجاد کند که مانع پیشرفت بازیکن شود و او را خلاف قاعده و انسانیت، از امکاناتی که حق اوست، محروم کند، آیا قانونی هست که از بازیکن دفاع کند؟
قراردادهایی که در ایران بسته میشود نهایتا در سه یا چهار صفحه و در کلیات خلاصه میشود اما در فوتبال روز دنیا قراردادهایی با بیش از دهها صفحه و با تمام جزئیات منعقد میشود؛ بنابراین تدوین یک قرارداد «تیپ» یا نمونه که با استانداردهای جهانی برابری کند برای فوتبال ایران بسیار لازم است.
اما دسته دوم مشکلات تنها به فدراسیون فوتبال مربوط نمیشود و نمیتوان در داخل مجموعه فوتبال آنها را برطرف کرد. از مهمترین مسائل از این دست، حق پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال است که در فوتبال حرفهای باید یکی از مهمترین راههای کسب درآمد برای باشگاهها باشد. صداوسیما در ایران، طبق قانون اساسی حق انحصاری پخش مسابقات فوتبال را دارد بنابراین هیچ رقیبی وجود ندارد که فدراسیون فوتبال بتواند با رفتن به سمت آن، صداوسیما را مجبور به تعامل با فوتبال کند.
تلویزیون به خوبی میداند که فوتبال برای کسب درآمد از تبلیغات کنار زمین به پخش بازیها نیاز دارد و از سویی دیگر رقیبی برای این کار ندارد و پس تا میتواند با ندادن حق فوتبال یکهتازی میکند و پول فوتبال را نمیدهد. مدیران صداوسیما حتی یک بار اعلام کردند همین که فوتبالها را رایگان پخش میکنند، لطفی است که به مجموعه فوتبال میکنند!
در دنیایی که مثلا لیگ عربستان سعودی برای فروش حق پخش مسابقات خود بیش از ۱۰ میلیون دلار در سال دریافت میکند، صداوسیمای ایران اصلا این را حق فوتبال نمیداند و کلا صورت مساله را پاک میکند.
برای حل و فصل این مشکل بارها مذاکره صورت گرفته اما تا وقتی طرف مقابل، این حق را برای فوتبال قائل نیست، بنابراین باید از مرجعی بالاتر مانند مجلس شورای اسلامی برای آن راه حلی اندیشیده شود.
همچنین مورد مهم دیگر، نبود چند زمین چمن خوب و ورزشگاه استاندارد در ایران است که همیشه مورد نقد قرار گرفته و انگار قرار نیست کسی برایش فکری کند. در دنیایی که فوتبال به یک صنعت و تجارت پولساز تبدیل شده است، تیم ملی فوتبال ایران حتی یک زمین تمرین مناسب ندارد و تیمهای ایرانی که باید در لیگ قهرمانان آسیا بازی کنند، ورزشگاه اختصاصی و کمپ تمرینی استاندارد ندارند. همین باعث شده امتیاز لیگ ایران نسبت به سایر کشورهای آسیایی پایینتر و سهمیه آسیایی ایران هم سالبهسال کمتر شود.
برای این مساله هم نمیتوان روی فوتبال حساب کرد بلکه باید کار به دست بخش خصوصی سپرده شود. تا فوتبال ایران دولتی است نمیشود انتظار داشت که مشکلی از آن برطرف شود. از طرفی هر خرجی هم که در فوتبال شود – حتی به فرض حیاتی و ضروری بودن – خرج از کیسه بیتالمال است و در حالی که پول دولت باید برای بهبود معیشت نیازمندان هزینه شود، ساخت ورزشگاه توسط دولت، دور از انصاف است.
فوتبال ایران باید خصوصی شود. دولت باید تنها ناظر و کمککننده به فوتبال باشد و خرج آن را به بخش خصوصی بسپارد. البته دولت باید راهکارهای درآمدزایی باشگاهها را هم ارائه و مسیر را هموار کند.
مشکلات دسته سوم فوتبال اما کمی پیچیدهتر هستند. یکی از مهمترین آنها، بحث خدمت سربازی فوتبالیستهای جوان است. باشگاههای بازیکنساز، استعدادهای نوجوان را شناسایی میکنند و آنها را پرورش میدهند. وقتی فوتبالیست جوان به اوج بالندگی میرسد و باشگاه میتواند از حضورش بهترین استفاده را ببرد، موعد خدمت سربازیاش فرامیرسد و به تیمهای نظامی میرود. بعد از پایان خدمت هم احتمال بازگشت بازیکن به تیم سابقش بسیار کم است چون تا آن موقع، تواناییهای بیشتری از خود نشان داده و مورد توجه تیمهای پولدار یا بزرگ قرار میگیرد و لباس آنها را به تن میکند.
سرباز شدن فوتبالیستها در تیمهای نظامی هم البته بدون حاشیه نیست. در حالی که چند تیم نظامی در لیگ برتر، دسته اول و دسته دوم حضور دارند، بازیکنان تراز اول که مشمول میشوند، سر از یک باشگاه خاص درمیآورند و به نوعی این تیم از فرصت بادآورده سرباز شدن فوتبالیستها استفاده میکند که بدون صرف هزینه، ترکیب خود را تقویت کند، حال آن که رقبای این تیم باید برای تقویت خود، پولهای زیادی خرج کنند.
حل شدن این مساله شاید سختترین کار فوتبالیها باشد اما این حقی است که باید گرفته شود. دست کم باید سازوکاری برایش تعریف کرد که باشگاههای سازنده بازیکن به خاطر سرباز شدن دستپرورده خود ضرر نکنند و در حقشان اجحاف نشود.
به گزارش ایسنا، فوتبال ایران مشکلات زیادی دارد اما برای حل شدن تمام آنها از یک جا باید شروع کرد. شاید اگر میشد مشکلات فوتبال ایران را با تقلید از شبکههای اجتماعی و توفانهای توئیتری و قبیل آن حل کرد، مینوشتیم «#حقوق_فوتبال_ایران_را_بدهید.»