یار در خانه و ما...
محمد دادکان به درستی میگوید آن روزی که علی سعیدلو برای انتخابات کمیته اجرایی AFC معرفی شد، کرسی دادکان از دست رفت و این کرسی ایران بود که حراج شد.
فوتبال ایران کرسی باارزش کمیته اجرایی کنفدراسیون را زمان صفاییفراهانی گرفت و این کرسی زمان دادکان هم حفظ شد اما در دولت قبلی، با این که کفاشیان مدارک دادکان را گرفته بود تا او را برای انتخابات کمیته اجرایی معرفی کند، اصرار سازمان تربیت بدنی به معرفی سعیدلو، باارزشترین کرسی را از ما گرفت تا امروز خارج از معادلات و مناسبات کنفدراسیون، فقط حق فوتبالمان خورده شود!
دادکان به عنوان عضو کمیته بررسی اساسنامههای فیفا و عضو کمیته جوانان و کمیته لیگ حرفهای آسیا، قطعاً میتوانست با پیشینه و سابقه فوتبالیاش، بار دیگر در انتخابات کمیته اجرایی AFC رأی بیاورد و آن کرسی را حفظ کند که ناگهان هوس بختآزمایی به سرمان زد و با معرفی گزینه اشتباه، سالها عقب افتادیم اما حالا که دولت عوض شده و انتخابات کمیتههای داخلی کنفدراسیون فوتبال آسیا در پیش است چرا یکی مثل محمد دادکان را برای عضویت در این کمیتهها معرفی نمیکنیم؟ پیروز شدن در انتخابات AFC قبل از رأی جمع کردن به معرفی گزینه درست بستگی دارد. یکی که سابقه فوتبالی و پیشینه مدیریتی داشته باشد، زبان انگلیسی بداند، حرف فنی بزند و برای برقراری ارتباط با سران AFC محتاج مترجم نباشد و برای درک مفاهیم فوتبالی به مشاور فنی نیازمند نشود.
در تمام این سالها، خیلیها در حرف از محمد دادکان دلجویی کردهاند اما چرا یک نفر در عمل از او استفاده نمیکند؟ چرا تجربههای دادکان و دادکانها نادیده گرفته میشود، چرا این قابلیتها و توانمندیها باید دور از صحنه باشند و فقط خاطره شوند؟!
آیا اینکه درباره رئیس فدراسیون فوتبال کشورمان با حرص بگوییم چرا فرانس بکنباوئر فقط او را سوار ماشین خود کرد و همین را به جای نشانه افتخار به ایرانی بودنمان، بهانه دشمنی کنیم، معنیاش خودزنی نیست. دیروز وقتی دادکان گفت خودشان اعتراف کردند با من بد شدند چون بکنباوئر، من را سوار ماشین خود کرده بود، دوست داشتیم زار زار گریه کنیم. نه برای دادکان، برای خودمان که هنوز گرفتار قفس کوچک تفکراتمان هستیم.