ضعف آشکار ایران و عناد AFC
کنفدراسیون فوتبال آسیا ثابت کرد که با ایران مساله دارد و نمیخواهد مسیر جام جهانی برای ایرانیان هموار باشد اما برای خنثی کردن این توطئه، نمایندگان ایران در AFC چه کار کردهاند؟
فوتبال ایران از نظر فنی روزهای خوبی را سپری میکند و در تمام ردههای سنی و رشتههای فوتبالی مانند فوتسال و فوتبال ساحلی، نتایج درخشانی در سطح قاره آسیا و جهان کسب کرده است اما حتی در چنین شرایطی هم فوتبال ایران از نظر مدیریتی و میزان نفوذ در نهادهای بینالمللی ضعیف و ناتوان است.
در روزگاری نه چندان نزدیک، فوتبال ایران در قاره کهن، آقایی میکرد و ضمن حضور در جام جهانی، چند بار پیاپی قهرمانی در جام ملتهای آسیا و بازیهای آسیایی را تجربه کرد. امروز هم فوتبال ما توانایی تکرار آن افتخارات را دارد اما در آن دوران، فوتبال ایران یک تفاوت بسیار بزرگ با فوتبال امروز داشت؛ ایران در قاره آسیا صاحب کرسیهای مهم بود.
یک دوره رئیس کنفدارسیون فوتبال آسیا یک ایرانی بود. کاری به منش و گرایش سیاسی آن فرد نداریم و فقط از جنبه حضور یک ایرانی در مهمترین کرسی مدیریتی فوتبال آسیا به موضوع مینگریم؛ اتفاقی که دیگر تکرار نشده است و امروز فقط حضور کفاشیان در کرسی نایبرئیسی AFC تاحدودی میتواند با آن شرایط شبیهسازی شود.
نفوذ ایران در آسیای آن روزگان به قدری بود که دو بار و به فاصله هشت سال، میزبانی جام ملتهای آسیا را به ایران آورد. قبلتر از آن هم افراد بانفوذی مانند عباس اکرامی در ایران بودند که آنقدر در دنیا اعتبار داشتند که رئیس فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) شخصا خطاب به او نامه مینوشت و حتی نامههای رسمی فیفا به جای فدراسیون به آدرس مرد اخلاق فوتبال ایران ارسال میشد. ریاست فیفا در آن سالها بر عهده «سر استنلی راس» انگلیسی بود.
امروز اما در کنار ضعفها و ایرادهای مدیریتی داخلی که بارها مورد انتقاد کارشناسان و اهالی فوتبال واقع شده، توانایی نداشتن مدیران ایرانی در به کرسی نشاندن نظراتشان در AFC و فیفا به شدت باعث تاسف است. نمونه بسیار نزدیک این اتفاق، برگزاری دیدار تیم ملی فوتبال ایران برابر سوریه در کشور مالزی بود که با جنجال و حاشیهها همراه بود.
هرچه اعضای تیم ملی فوتبال، کارشناسان و دلسوزان فوتبال گفتند که بازی با سوریه در سرمبان مالزی و در فصل بارندگی آن منطقه به صلاح فوتبال ملی نیست اما ای اف سی و نمایندگان فوتبال ایران در مرکز تصمیمگیری فوتبال آسیا به این حرفها گوش ندادند تا تیم ایران مجبور شود در آن شرایط آب و هوایی به مصاف حریفش برود.
دیپلماسی ورزشی، چیزی است که در فوتبال ایران جای خالیاش احساس میشود. تیم ملی فوتبال ایران با وجود مخالفت کادر فنیاش در نهایت مجبور شد در باتلاق سرمبان به مصاف سوریه برود و از کسب سه امتیاز راحت بازبماند. درست یک هفته بعد از بازی ایران و سوریه، فدراسیون فوتبال سوریه اعلام کرده با تجربه از بازی برابر ایران، دیدار برابر ازبکستان نه در سرمبان که در کوالالامپور برگزار میشود.
حالا حریف قدرتمند ایران در مسابقات انتخابی جام جهانی 2018 به راحتی در ورزشگاه خوب و حرفهای پایتخت مالزی به دیدار سوریه میرود و احتمالا نتیجه دلخواهش را هم خواهد گرفت و بدین ترتیب فاصلهاش را با ایران کم خواهد کرد. لطف AFC شامل حال ازبکها شد و ایرانی که در هیات رئیسه کنفدراسیون فوتبال آسیا نماینده دارد، سرش بی کلاه ماند.
شاید اگر اکنون کسی به نایب رئیس ایرانی AFC بگوید چرا باید ازبکستان در کوالالامپور بازی کند در حالی که ایران در سرمبان بازی کرد، ابتدا بخندد و سپس یک پاسخ خندهدار – از نظر خودش – تحویل دهد و قضیه را ختم کند اما واقعیت این است که اکنون تمام دنیا به مدیریت ضعیف ما در حمایت از فوتبال ملیمان میخندند و برای این کار به هیچ پاسخ خندهداری هم نیاز ندارند.
وضعیت فوتبال ایران اکنون مانند دونده قدرتمندی است که بخت قهرمانی دارد اما روی زمین ناصاف با پای برهنه میدود و حریفانش همه پاپوش محکم به پا دارند.
ایران امروز به قدرت مذاکره و سخنوری در دنیا معروف است. مذاکرات سیاسی پرپیچ و خم و دشوار، میدان کارزار دیپلماتهای کارکشته ایران بود که با ظرافت، سختترین کارها را پیش بردند اما این امتیاز ویژه، در فوتبال ایران غریب است و کسی به اهمیت آن واقف نیست. فوتبال ایران، یک «ظریف» کم دارد.