شاهین تهرانی
در تمام این سال های در جا زدن و حتی پسرفت فوتبال باشگاهی و ملی ما، سایر تیم ها رشد کرده و بهتر شده اند! با این حساب می فهمیم که کی روش چه کار سختی در پیش داشته. او مجبور بوده یک فوتبال ضعیف شده را در برابر حریفان قویتر شده اش موفق کند و در این راه تنها چیزی که مانعش شد، ضربات بی رحم پنالتی بود! از او و تیمش توقع فوتبال زیبا داشتن مثل توقع کاشتن در کویر است. نمی شود و اگر بشود هم بر شیرینی نخواهد داد!
اگر داور اسیر جوسازی دروازه بان عراق نمی شد
اگر پولادی کارت قرمز نمی گرفت
اگر وحید امیری ضربه اش را نیم متر این طرف تر می زد
اگر یک کدام از پنالتی های عراقی ها اوت می شد
اگر موقعیت ها به راحتی از دست بازیکنان ایران خارج نمی شدند
اگر... اگر ... و هزار اگر دیگر... اگر یک کدام از این «اگرها» به واقعیت بدل شده بود اکنون مشغول خواندن مطلبی بودید که از تیم ملی پرغرور و مقتدرتان حرف
می زد و ل حنی مداحی گونه داشت. شما هم می خواندید و لذت می بردید و غرق در لذت و غرور به آینده فکر می کردید و بازی با کره جنوبی... بخشی از مشکلات روزمره تان هم لابه لای این حس زیبا کم رنگ تر به چشم می رسید و احساستان به زندگی بهتر و بهتر می شد. اما متاسفانه هیچ کدام از این اگرها از بالقوه به بالفعل تبدیل نشدند تا جلد همه روزنامه رنگ مرثیه بگیرند. کی روش تبدیل به متهم ردیف اول شود و فضا برای کسانی که او را یک مربی ناکارآمد و ناتوان می دانستند بهتر از همیشه باشد!
تیم ملی در ضربات مرگبار پنالتی مغلوب حریفی که به لطف داور در اغلب دقایق بازی با یک یار بیشتر مقابل ما بازی کرده بود و این یعنی شکست قمارگونه ای که درصد دخالت شانس و اقبال در آن به مراتب بیش از استحقاق فنی و فوتبالی است. واقعا کی روش باید بابت این شکست شرمنده باشد و هوادارانش به این دلیل باید به سلابه کشیده شوند؟
اگر قرار باشد پاسخ این سئوال را بر اساس منطق و دکترین خود کی روش بدهیم باید گفت چون هدف در مرام صرفاً نتیجه گیری است و تیم کارلوس در این راستا ناموفق بوده، بنابر این او یک بازنده مطلق است. به بیان دیگر برای تیمی که در کمتر دیدارهایی توانسته بود تماشاگران پرتوقع و متعصب را از نحوه بازی خودش راضی نگه دارد، تنها برگ برنده ای که موجب سکوت منتقدان می شد و تریبون ها را از آنان می گرفت، نتایج خوب و غیرقابل تردیدی بود که یکی پس از دیگری به ثبت می رسیدند. هم در دیدارهای رسمی و هم در بازی های دوستانه اکنون این برگ برنده پاره شده، گم شده و به جیب رقیب فرو رفته است! پس منتقدان حق دارند به تیمی که نه خوب و تماشاگر پسند بازی می کند ونه نتیجه می گیرد، بی رحمانه تر از همیشه بتازند و هیچ کس نمی تواند این حق را منطقاً از آن ها بگیرد!
اما از منظری دیگر که نگاهی کاملا غیر کی روشی و دیگرگونه است، باید اذعان کرد که تیم ملی بر خلاف روند همیشگی اش عمل نکرده است. این سومین دوره ای است که در مرحله یک چهارم جام ملت ها حذف می شویم و این اتفاق به هیچ وجه نباید برایمان عجیب باشد. مگر در طول سالهای گذشته از دوره قبلی این رقابتها، بهتر ازرقبا عمل کرده و حرفه ای تر بوده ایم که قرار باشد خروجی کارمان نتیجه بهتری بگیرد؟! کیفیت لیگمان بهتر شده یا جایگاه ستارگان مان در تیمهای باشگاهی جهان ارتقا یافته است؟ پرسپولیس و استقلال مان نسبت به گذشته بهتر شده اند یا سطح کیفی فوتبال باشگاهی مان بالا رفته که توقع داریم تیم ملی بهتر عمل کند و به دور بالاتر برسد؟ یادمان باشد که در تمام این سال های در جا زدن و حتی پسرفت فوتبال باشگاهی و ملی ما، سایر تیم ها رشد کرده و بهتر شده اند! با این حساب می فهمیم که کی روش چه کار سختی در پیش داشته. او مجبور بوده یک فوتبال ضعیف شده را در برابر حریفان قویتر شده اش موفق کند و در این راه تنها چیزی که مانعش شد، ضربات بی رحم پنالتی بود! از او و تیمش توقع فوتبال زیبا داشتن مثل توقع کاشتن در کویر است. نمی شود و اگر بشود هم بر شیرینی نخواهد داد!