استقلال خوزستان؛ بافوتبال مقاومتی قهرمان واقعی لیگ استقلال، نام جدیدی در فوتبال ایران نیست اما تیمی که امروز از دیار...
استقلال خوزستان؛ بافوتبال مقاومتی قهرمان واقعی لیگ
استقلال، نام جدیدی در فوتبال ایران نیست اما تیمی که امروز از دیار خوزستان با همین نام در صدر جدول لیگ برتر ایستاده، پنجمین شمع تولدش را هم فوت نکرده است و میهمانی تازه وارد در ضیافت فوتبال باشگاهی ایران محسوب می شود. با اینحال قدمت یک رقمی این باشگاه باعث نشده در رقابت با تیم هایی که جشن 60 سالگی شان را هم پشت سر گذاشته اند، کم بیاورد.
در بررسی و تحلیل صدرنشینی امروز استقلال خوزستان در فاصله یک هفته تا پایان پانزدهمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران ، خیلی راحت می توان به اتفاقات غیرقابل پیش بینی فوتبال و جذابیت این رشته محبوب به دلیل همین نتایجش اشاره کرد اما حتی در همین موارد نادر و توفیق تیم های کوچک مقابل قدرت های بزرگ می توان ردپای دلایل محکمی را پیدا کرد که این هماوردی لذتبخش و موفقیت های شیرین را در منطق هر کارشناسی توجیه می کند.
فوتبالی که استقلال خوزستان با خیل بازیکنان گمنام و مکشوف سرمربی جوانش ارایه می دهد ماحصلی از یک ماکت ساده اما فراموش شده درفوتبال غوغاسالار و به شدت حاشیه محور ایران است. در بندهای زیر سعی می کنیم شباهت مسیر استقلال خوزستان برای رسیدن به موفقیت در لیگ برتر را با ارکان «اقتصاد مقاومتی» مقایسه کنیم و به شباهت های غیرقابل کتمان بین این دو برسیم؛ آنجا که می توان از واژه تازه و تعمیم داده شده «فوتبال مقاومتی» اسم برد.
خودباوری و تکیه برتوانمندی های بومی
بدون تردید نخستین دلیل برتری استقلال خوزستان مقابل تیم هایی با ستاره های به مراتب معروف تر، تاکید روی استفاده و اعتماد به نیروهای بومی است. در شرایطی که اغلب بازیکنان تراز اول فوتبال ایران از امضای قرارداد با تیم های این استان به دلیل گرمای وحشتناک در اکثر روزهای سال و آلودگی هوای این منطقه برای زندگی و اقامت بلندمدت، سر باز می زنند (طبق اعتراف مدیرعامل باشگاه فولاد خوزستان ) استقلال خوزستان رویکرد مراجعه به نیروهای داخلی استان را پیاده کرد.
آبی های اهواز به جای خواهش از مهره های اسمی ، اصرار به واردات بازیکن از سایر استان ها و صرف هزینه های به مراتب بیشتر برای جلب رضایت ستاره های سایر تیم ها برای کوچ به اهواز، آستین ها را بالا زدند و به ده ها هزار بازیکن تشنه موفقیت درسطح استانِ استعداد خیز جنوب مراجعه کردند. معدنی از جواهرات سیقل نخورده فوتبال که علاوه بر عامل مهم انگیزه، به پیراهن تیم دیارشان تعصب داشتند و کم فروشی در ذات شان نبود.
پرهیز ازمصرف کالای خارجی درحضورمحصول مرغوب داخلی!
مدیران استقلال خوزستان در انتخاب سرمربی هم همین روند و شگرد را دنبال کردند. آنها به جای مذاکره و التماس از مربیان سرشناس و دلال های آنها، بی واسطه ویسی را برای اجرای برنامه شان برگزیدند و مزد خودباوری و جرات شان را هم با نتایج درخشان گرفتند. آنها برخلاف روسای باشگاه متمول و همشهری فولاد، برای سرمربی درجه دو کروات دستمزی بیش از یک ونیم میلیاردی تقبل نکردند و به جای هدر دادن ارز کشور، اکنون صاحب صندوقچه ای از ساق های طلایی هستند.
همدل و همزبان به سوی هدف مشترک و پرهیز از اختلاف
همبستگی و یکدلی موجود در ترکیب بازیکنان اصلی و نیمکت نشین استقلال خوزستان را نمی توان در هیچ یک از تیم های لیگ برتری سراغ گرفت. تیمی که از ابتدای فصل با خود یک قرار گذاشت و تا پایان مسابقات نیز هیچگاه از رده سوم جدول سقوط نکرد. مورد استقلال خوزستان ثابت می کرد همدلی و پرهیز از دعواها و اختلافات درونی، می توان همه انرژی مجموعه را برای مقابله با بحران ها بسیج کند و حداکثر توان تیم را مقابل رقبا به میدان بفرستد. رسانه ها شهادت می دهند که حتی یک خبر از حواشی داخلی و اختلاف بین بازیکنان یا کادرفنی استقلال خوزستان در این فصل مخابره نشده است. چنین مجموعه ای لیاقت غلبه بر هر دشمن سرسختی را دارد و حتی شکست نیز چنین جمع به هم پیوسته ای را از هم نخواهد گسست.
نکته عملی که در شکل گیری جوی آرام و سالم برای مدعی قهرمانی لیگ برتر پانزدهم دخیل بوده ، پرداخت های یکدست و بدون تبعیض میان نفرات تیم است که ریشه دلخوری و حسادت بین اعضای تیم را خشکاند. قراردادها اگر کم است برای همه است و پرداخت ها هم اگر انجام شد، به یک میزان و برای همه... عدالتی که مسبب آن مدیریت باشگاه بود.
صرفه جویی و وسواس در صرف منابع
کسی نمی تواند منکر تاثیر بسزای دو- سه بازیکن خارجی در نتایج طلایی این فصل تیم عبدالله ویسی شود. بازیکنانی که با تحقیق و سفرهای طولانی همین مربی هدفدار، برگزیده و به ایران منتقل شدند و کمترین مبالغ برای واسطه ها در این میان هزینه شده است.
به همین دلیل است که بودجه اندک این تیم خصوصی، جوابگوی نیازهایش شد و برای خرج کردن هر ریال و دلار از موجودی باشگاه، از سطح کیفی بازیکن خریداری شده و نیاز تیم در آن پست اطمینان حاصل شد. خارجی های صدرنشین در همه بازی های لیگ، در ترکیب بودند تا ثابت شود این باشگاه بازیکنی که توان رقابت به نمونه داخلی را هم نداشته است را نخریده. برخلاف اغلب تیم های ایرانی که مهره های خارجی را بدون شناخت و با قراردادهای سنگین خریداری می کنند و اکثر اوقات آنها را روی نیمکت می نشانند تا احتمالا از همتاهای ایرانی شان، فوتبال یاد بگیرند!
خارجی هایی که روی نیمکت هم جای جوان نخبه ایرانی را اشغال کرده و مانع رشد سرمایه های داخلی ورزش مملکت می شوند.البته ازانگیزه های سودجویانه و دلالی های صورت گرفته در این میان هم نباید غافل شد.مثل موارد همین فصل استقلال که کار به ورود نهادهی نظارتی و ببرسی نقش سرمربی در خرید بی کیفیت خارجی بود.
پرهیز از حاشیه و دوری از جنجال های رسانه ای
در این مورد خود ویسی بهترین سند را در اختیار گذاشته است:« رسانه ها حتی یک عکس 3 در4 هم از تیم من منتشر نکردند» هر چند شاید در این جمله غلو شده باشد اما حقیقت این است که استقلال خوزستان در رزوهایی که همه تیم های بالا و پایین جدول سرگرم حواشی مطبوعات و رسانه ها بودند و در همین اصطکاک ها امتیازهای مهمی از دست می دادند، بار خود برای جاده قهرمانی و فتح جام را بست و دیگر از قله آرامش پایین نیامد. مربی ، در ابتدای هر تمرین، مربی استقلال برخلاف همتایان تهرانی قرمز و آبی، مجبور نبود مشکلات ناشی از مصاحبه ها و کری ها و حواشی نشات گرفته از تیتر روزنامه هاو خبرگزاری ها و برنامه های تلویزیونی را جمع کند. تمرکز روی تمرین و چگونگی مقابله با حریف بعدی بود و بس.
رسانه ها تا روزهای پایانی فصل یک مصاحبه بلند از مدیرعامل استقلال خوزستان هم به خاطر ندارند و اصولا مدیران این تیم با قدرتنمایی تیم شان در زمین، در صدد کسب شهرت و مقاصد سیاسی بر نیامدند.
دانش محوری سرمربی تیم و نقش مطالعه در دانایی
عبدالله ویسی را نمی خواهیم بیش از آنچه هست نشان دهیم اما مربی جوان و بی ادعایی که زمانی در ظاهر با پپ گواردیولا مقایسه می شد، تنها به همین شباهت در تیپ و شمایل، بسنده نکرد و تلاش کرد این قرابت را در عرصه دانستن نیز تعمیم دهد.
سرمربی تیم صدرنشین لیگ، به رغم سکونت در جنوبی ترین منطقه کشور، هر بار رنج سفر به پایتخت و تماشای تمرین های کارلوس کی روش(تنها نماینده قابل دسترسی علم روز فوتبال دنیا درایران) را به جان خرید. او برای تماشای بازی های مهم خارجی؛ از جیب خود بلیت تهیه کرد و برای رفتن به سفر تحقیقی منتظر لطف باشگاه و فدراسیون نشد. برخلاف اغلب مربیان داخلی که صرف پول حاصل از قراردادهای هنگفت خود در راه مطالعه را گویی حرام می دانند، عبدالله بخشی از درآمد حلال خود از مربیگری را صرف افزایش سطح سواد فوتبالی اش کرده است.
او بجای سفرهای دو تا سه هفته ای به ینگه دنیا و خوشگذرانی در ایالت های خوش آب وهوای آمریکا، که اثری از فوتبال روز دنیا در آن یافت نمی شود، به اروپا و برزیل سفر می کند و راه پیداکردن بازیکن از معدنش را یاد گرفته است. از هیچ کلاس دانش افزایی رویگردان نیست و از هر کتاب، جزوه، فیلم و مقاله ای که بتواند نکته ای جدید به او آموزش دهد استفاده می کند. کاری که سرمربی تیم رقیبش پرسپولیس به آن ایمان دارد. خوشبختی ما اما این است که ویسی از این آب و خاک است و می توان به او به عنوان تولید داخلی مباهات کرد.
بکارگیری نیروی جوان
این یکی را تقریبا همه مربیان ما می دانند و حرفش را مدام می زنند اما درعمل، آنچه دیده می شود ترس از شکست با بی تجربگی مهره های جوان است. علی دایی سه فصل پیش در پرسپولیس، یک مشت جوان گمنام را از شهرستان های دور و نزدیک درتمرین ها تست کرد و چند تای شان را برداشت که با اعتراض محافل نزدیک به این باشگاه مواجه شد اما در نهایت مهدی طارمی وانصاری از بین آنها سربرآوردند که امسال پایه های درخشش قرمزها شدند.
استقلال خوزستان اما به همین انگشت شمار نمونه های جوان بسنده نکرده بلکه کل تیم را بر همین بازیکنان 18 تا 22 ساله بنا کرده است تا ثابت کند اعتماد به جوانان چیست؟ اینکه بین 11 مهره ثابت، یک بازیکن حدود 20 سال را در پستی غیرتخصصی به بازی بگیری و همه زمان بازی او را خطاب قرار دهی تا تعویض شود، اسمش جوانگرایی نیست.
ایران، کشوری مملو از جوان های ناب با استعدادهای گوناگون است که هیچگاه از لحاظ نیروی انسانی خلاق و کارامد تهی نمی شود. باور به این اصل نه تنها در فوتبال بلکه در همه عرصه های اقتصادی، نظامی، سیاسی و فرهنگی وهنری موجب شکوفایی خواهد شد.