حمیدرضا آصفی، عضو پیشین هیأترئیسه فدراسیون فوتبال:در مدیریت فوتبال، فوتبالیبودن یا نبودن ملاک نیست
حمیدرضا آصفی را باید یک چهره سیاسی – ورزشی دانست.
به گزارش وب سایت رسمی برنامه نود و به نقل از شرق بعد از دخالت حسن روحانی، رئیسجمهوری محترم کشور، در اعزام تیم فوتسال بانوان به تورنمنت گواتمالا و حملات تروریستی که جمعه هفته گذشته در نزدیکی ورزشگاه دوفرانس شهر پاریس که در آن دو تیم فرانسه و آلمان بازی میکردند اتفاق افتاد، سراغ حمیدرضا آصفی، سفیر سابق ایران در کشورهای آلمانشرقی سابق، فرانسه و امارات که چند سالی هم سخنگوی وزارت امور خارجه بوده است، رفتیم تا با او که سابقه عضویت در هیأترئیسه فدراسیون فوتبال در زمان ریاست محمد دادکان و هیأتمدیره باشگاه استقلال را در کارنامه دارد، درباره این اتفاقات، همچنین بحثهای مربوط به مدیریت در فوتبال صحبت کنیم.
بهعنوان اولین سؤال، شما در گذشته علاوه بر اینکه سفیر ایران و سخنگوی وزارت امور خارجه بودهاید، سابقه حضور در هیأترئیسه فدراسیون فوتبال و هیأتمدیره باشگاه استقلال تهران را هم دارید. عملکرد مدیریت فعلی فوتبال را از نظر دیپلماسی با سایر کشورها چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من عملکرد متوسط است؛ چراکه از همه ظرفیتها استفاده نشده است. البته این ربطی به فدراسیون فوتبال هم ندارد. ما در همه ورزشها به لحاظ استفاده از ظرفیت ورزش در امر دیپلماسی، تا حدودی در حد ایدهآل نبودهایم؛ زیرا باور ما این نبوده که از این ظرفیتها میتوان استفاده کرد. شما به فدراسیونهای ورزشی ما نگاه کنید. هیچکدام مشاور بینالملل قوی، که موضوع دیپلماسی را بشناسند، ندارند؛ البته معاون بینالملل دارند، مدیرکل بینالملل دارند؛ ولی هیچکدام از این فدراسیونها از افراد زبدهای که به امر دیپلماسی در سطح کلان وارد باشند، بهعنوان مشاور استفاده نمیکنند. بههمیندلیل معمولا در قراردادها دچار مشکل هستیم. همچنین در گرفتن سِمت در مجامع رسمی مانند فیفا و فیلا و ... توفیق زیادی نداشتهایم. ما معمولا در مجامع بینالمللی ضعف داریم. دلیل آن این است که ساختارهای فدراسیونها در ایران، در مجامع مختلف، تقریبا تهی از افراد کارشناس است؛ بنابراین این بحث مختص به فدراسیون فوتبال نیست. ما در بحث کلان ورزش، شاهد این مسائل هستیم.
در سالهای گذشته، صحبتهایی مبنی بر اینکه وزن هیأترئیسه فدراسیون فوتبال و هیأتمدیرههای دو باشگاه پرسپولیس و استقلال کم بوده، مطرح شده است. فکر میکنید چه ترکیبی برای حضور در هیأترئیسه فدراسیون فوتبال و هیأتمدیره دو باشگاه استقلال و پرسپولیس ایدهآلتر است؟
من فقط یک جمله میتوانم بگویم و آن اینکه افراد باید کاربلد باشند و به کار علاقه و عشق داشته باشند تا بتوانند موفق عمل کنند.
در دهه گذشته در فدراسیون فوتبال، افراد سیاسی قوی مانند شما، آقای محمد شریعتمداری و آقای ضیاءالدین شجاعیبرهان در هیأترئیسه فدراسیون فوتبال حضور داشتند. فکر میکنید چرا کارهایی که در آن دوران رئیس فدراسیون با کمک هیأترئیسه انجام میداد درحالحاضر علی کفاشیان نمیتواند انجام دهد؟
یک واقعیت این است که درحالحاضر همه ساختار فدراسیون فوتبال در دست رئیس فدراسیون فوتبال نیست. نمیخواهم بگویم این موضوع خوب است یا بد؛ یعنی با این اساسنامهای که موجود است، رئیس فدراسیون نمیتواند تیم خودش را بچیند. بالاخره انتخاب اعضا با نظر مجمع، به شکل و فرم دیگری است. بههرحال محدودیتیهایی بهلحاظ ساختاری برای رئیس فدراسیون وجود دارد. میخواهم بگویم باید به این نکته توجه کنیم و نمیتوانیم همهچیز را از چشم رئیس فدراسیون ببینم. نکته دوم این است که اگر افراد در هیأترئیسه، توانمند باشند و ظرفیتهای بیرونی زیادی در کنار ارتباطهای بینالمللی و داخلی گسترده داشته باشند و البته به ورزش فوتبال عشق داشته باشند، موفق میشوند.
حدود چهار ماه تا انتخابات فدراسیون فوتبال زمان داریم. چه نظری درباره بحث مدیر ورزشی و غیرورزشی در فوتبال دارید؟
من دو مثال میزنم که معلوم شود این حرفها اصلا بحثهایی جدی نیست. ما موفقترین فدراسیون فوتبالی که در کشور، از ابتدای انقلاب تا به حال داشتهایم، بدون تردید متعلق به آقای صفاییفراهانی بوده است. خب آقای صفاییفرهانی اصلا فوتبالی نبود؛ ولی در فدراسیون فوتبال موفق بود. در کنار ایشان یک فدراسیون دیگری هم داشتیم که بسیار موفق بود و رئیس آن، محمد دادکان بود که از افراد فوتبالی است؛ بنابراین نمیشود بگوییم اگر کسی فوتبالی باشد، موفق است و اگر کسی فوتبالی نباشد ناموفق؛ برای نمونه خیلی از رؤسای فدراسیونها فوتبالی و درعینحال ناموفق بودهاند؛ بنابراین اصلا ملاک، فوتبالیبودن یا فوتبالینبودن نیست. حالا اگر شما کسی را پیدا کنید که فوتبالی باشد و در کنار آن خیلی قوی باشد، ابعاد سیاسی را هم داشته باشد مسائل فنی را هم بفهمد، خب حتما خیلی خوب است؛ برای مثال اگر آقای دادکان موفق بود، به این دلیل بود که ایشان، هم فوتبالی بود و هم شم سیاسی داشت. وقتی میخواست هیأترئیسه خودش را تشکیل بدهد، آدمهای سیاسی را کنار خودش گذاشت. من این مسائل را به حساب درایت، هوش و فهم از موضوع محمد دادکان میگذارم؛ یعنی کسانی را در هیأترئیسه انتخاب کرد که بتوانند بفهمند الان اتفاقهایی که در فوتبال میافتد، به صرف فوتبال نیست. شما نگاه کنید به بازی هفته پایانی فصل گذشته، بین دو تیم تراکتورسازی تبریز و نفت تهران. اگر در آن بازی مقداری بینشهای پیچیده در مسئولان وجود داشت، آن مشکل پیش نمیآمد. اگر بخواهم برای این بحث مثال بزنم، مثال زیاد است؛ بنابراین این همان دیدی است که من نسبت به فدراسیونها و مدیریت آنها دارم.
در مسئله حضور تیم فوتسال بانوان در تورنمنت گواتمالا، فکر میکنید مسئولان فدراسیون فوتبال نمیتوانستند بهتر عمل کنند تا رئیسجمهور وارد موضوع نشود؟
من از اینکه رئیسجمهور وارد موضوع شد، بسیار متأسفم. ما باید کارها را در سطوح پایین و در سطوح کارشناسی انجام دهیم که دیگر کار به رئیسجمهور نرسد. اینکه آقای رئیسجمهور وارد شد، دستش درد نکند. خیلی به ورزش محبت کرد؛ ولی باعث تأسف است که ما در این مسائل، رئیسجمهور را وارد میکنیم.
به نظر شما دیپلماسی در ورزش میتواند چه نقشی در رابطه بین کشورها داشته باشد؟
درحالحاضر فرم و شکل دیپلماسی عوض شده است. در گذشته دیپلماسی، دیپلماسی رسمی دولت با دولت بود. از اواسط قرن گذشته عملا دیپلماسی مفهوم دیگری پیدا کرده است و از حالت دولت به دولت خارج شده و از ابتدای قرن کنونی، یعنی از حدود ١٦ سال پیش، ماهیت دیپلماسی متحول شده، بهویژه در این چند سال اخیر، باز هم پیشرفت بیشتری پیدا کرده است. یکی از پایههای دیپلماسی امروز، دیپلماسیهای عمومی است که یکی از پایههای عمومی دیپلماسی در جهان شناخته میشود. این دیپلماسی عمومی پایههای مختلفی دارد که از آن جمله میتوان به رسانهها، دانشگاهها، کتابخانهها، هنر سینما و موسیقی، نخبگان به معنای اخص نخبگان، اجلاسها، همایشها و ورزش، که یکی از آنهاست، اشاره کرد. ورزش پایه جدی دیپلماسی است به دلیل اینکه در دنیا فراگیر است و همه اقشار، از زن و مرد و کوچک و بزرگ، با آن درگیر هستند. حالا به فراخور ملتها، قومیتها و کشورها، نوع ورزش عوض میشود؛ ولی اینکه ورزش در همه دنیا فراگیر است در آن شکی نیست؛ بنابراین یکی از ستونها و پایههای دیپلماسی عمومی است. دیپلماسی عمومی هم خودش یکی از پایههای روابط دولتها با همدیگر و دیپلماسی بین کشورهاست؛ برایناساس، ورزش نقشی بسیار جدی در دیپلماسی ایجاد میکند؛ چه بین دولتها و چه بین ملتها.
بهعنوان سفیر سابق ایران در فرانسه، فکر میکنید اتفاقات پاریس، میزبانی این کشور را در رقابتهای یورو ٢٠١٦ تهدید میکند؟
نه. به دلیل اینکه امنیت در اروپا یکپارچه است. اگر میزبانی را از فرانسه بگیرند، باید به یک کشور اروپایی دیگر بدهند. نمیتوانند به یک کشور غیر از قاره اروپا بدهند، بنابراین اگر تهدیدی برای فرانسه باشد، میتواند برای کشورهای دیگر اروپایی هم باشد؛ بنابراین من تصور نمیکنم میزبانی را از این کشور بگیرند.
فکر میکنید چه دلیلی داشت که گروهک تروریستی داعش محلی نزدیک یک ورزشگاه فوتبال را، که در آن دو تیم فرانسه و آلمان بازی داشتند، برای حملات تروریستی خود انتخاب کرد؟
چند دلیل دارد: یک دلیل اینکه برد آن بیشتر است. دلیل دیگر آنکه آسانتر است. بالاخره حملهکردن به مراکز دولتی و امنیتی سخت است. دسترسی به جاهایی مثل ورزشگاهها راحتتر و هجوم مردم بیشتر است و درنهایت، راحتتر میشود به آن وارد شد؛ برایناساس نزدیک ورزشگاه فوتبال را انتخاب کردند.
بهعنوان آخرین سؤال، هفته گذشته محمد دادکان از آمادگی خود برای شرکت در انتخابات فدراسیون فوتبال خبر داد. اگر بستر کار در فوتبال مهیا باشد، علاقهای دارید که به فوتبال برگردید؟
نه، به برگشتن به فوتبال فکر نمیکنم. ترجیح میدهم از تلویزیون فوتبال را دنبال کنم.