از دنبه تا کلاهگیس؛ تاوان شهرت!
ماجرای پرویز مظلومی و علی ضیاء، کمکم فرسایشی و خسته کننده میشود. بعد از داربی تهران، ویدئویی منتشر شد که خوشحالی این مجری پرسپولیسی و برخی دوستانش را نشان میداد. آنها در حین شادمانی بابت گل ثانیه آخر، شعار ناشایستی را در مورد پرویز مظلومی تکرار میکردند که واقعا تعجببرانگیز بود. این شعار که به استفاده سرمربی استقلال از «کلاهگیس» مربوط می شد، آنقدر سطحی و سخیف بود که اصلا جای دفاع نداشت. درست به همین دلیل هم ضیاء بلافاصله بعد از پخش ویدئو - که اقدامی ناجوانمردانه بود و میتوانست اتفاق نیفتد - شروع به عذرخواهی از مظلومی کرد. مجری جوان تلویزیون روی صفحه اینستاگرامش پوزش خواست و بعدتر گفت برای دلجویی از مظلومی به دیدارش خواهد رفت. گویا در این مدت حتی خانواده ضیاء هم با سرمربی استقلال تماس گرفتند تا واسطه ملاقات طرفین شوند، اما پرویز پا نمیدهد. 24 ساعت بعد از آن اتفاق، از قول مظلومی نوشتند «از خطای ضیاء گذشتم». او اما در نشست خبری پیش از بازی با فولاد موضع دیگری گرفت. سرمربی استقلال گفت ضیاء را نمیبخشد و موضوع را پیگیری میکند تا امثال او جایی در رسانه ملی نداشته باشند. مظلومی حتی با استفاده ابزاری از تقویم قمری، اسم «ماه محرم» را هم آورد تا به سوءرفتار ضیاء جنبه شرعی نیز بدهد. کمی بعدتر هم باشگاه استقلال بیانیه تندی علیه این مجری صادر کرد که نشان میداد آبیها حسابی موضوع را به دل گرفتهاند.
از لحظه انتشار این ویدئو، بخش قابل توجهی از افکار عمومی به حمایت از مظلومی پرداختند؛ تا جایی که حتی بسیاری از هواداران پرسپولیس هم پشت سرمربی استقلال ایستادند و رفتار ضیاء را محکوم کردند. از اینجا به بعد حق انتخاب با خود پرویزخان است؛ او میتواند ببخشد یا تا آخر خط برود. با این همه، به نظر میرسد اگر او سکوت کند و از این ماجرا بگذرد، سود بیشتری خواهد برد. در این صورت ترکیب مظلومیت و بزرگواری، جایگاه مظلومی را نزد هواداران ارتقا خواهد داد. در عین حال اگر سرمربی محترم استقلال خیلی سخت بگیرد و مته به خشخاش بگذارد، بعید است اتفاق چندان خوبی برای او رخ بدهد.
یادمان باشد شرایط زندگی افراد مشهور با بقیه فرق دارد. واضح است که مسایل شخصی آدمها به خودشان مربوط میشود، اما این قاعده در مورد ستارهها چندان صادق نیست. سکوهای همه استادیومها در ایران، سالها به اضافه وزن علی پروین طعنه زدند. پروین مردی بود که کمتر کسی جرات میکرد مستقیم توی چشمهایش نگاه کند، اما فردوسیپور در مقابلش نشست و با شوخی و خنده نظرش را در مورد لقب «دنبه» پرسید. اگر علی ضیاء این کار را در یک محفل نیمهخصوصی انجام داد و خیلی حواسش به دوربین نبود، عادل در مصاحبه رسمیاش سر شوخی را با سلطان باز کرد. خود فردوسیپور در جریان گزارش داربی اخیر به شکلی زیرکانه به کلاهگیس مظلومی طعنه زد که البته اولینبارش هم نبود. او 3 سال پیش حین گزارش مسابقه استقلال و ذوبآهن هم همین کار را کرده بود. اگر پرویز مظلومی مقابل ریزش موهایش راهکاری پیدا کرده که این راهحل حالا به طنز و شوخی گرفته شده، علی دایی خیلی بیگناهتر از او به خاطر لحن گویش و حرف زدن مادرزادیاش سوژه شده است. همین تلویزیون که حالا مظلومی میخواهد مجریاش را بیرون کند، به سامان گوران پول داد تا ادای دایی را در بیاورد و مردم را بخنداند.
مسلما هزاران نفر در ایران مثل دایی حرف میزنند، اما رسانه برای شوخی فقط سراغ شهریار میرود، چون از عنصر شهرت بهره میبرد. این تاوانی است که آدمهای مشهور میپردازند؛ درست مثل خود ضیاء. قطعا تا به حال آدمهای خیلی زیادی با موهای مظلومی شوخی کردهاند، اما این فقط شوخی علی ضیاء است که وقتی لو میرود، کلی جنجال به پا میکند و دو شبانهروز خواب را از او میگیرد. اگر او یک مجری سرشناس نبود، لابد الان از لو رفتن ویدیوی بامزهاش کلی هم کیف میکرد، اما «شهرت»، دنیای آدمها را سختتر و تنگتر میکند.