لاف عقل و گله نقد
نكته: احتمالا اين متن براي آقاي كيروش ترجمه ميشود. تنها بهقصد يادآوري مينويسيم كه نه پدرخوانده و پدرخواندهها نقشي در نگارش اين مطلب دارند و نه قصد جانبداري از فرد يا جرياني را داريم. هدفِ ما تنها حفظ «منافع فوتبال» است كه كارگزاران فوتبال ايران آن را فراموش كردهاند.
از ابتداي انقلاب تا به امروز، هيچ سرمايهگذارياي توسط كشورهاي خارجي در ايران انجام نشده است. سرمايهگذاري به اين معنا كه مثلا شركت پژو هيچگاه حاضر نشد عضو هياتمديره يك كارخانه توليدي در ايران شود. اين شركتهاي خارجي محصولات توليدي خود را تنها به قصد فروش به ايران صادر كردند. حتي در هيچ سرمايهگذاري مبتني بر توسعه منابع داخلي ايران مثل راهسازي و راهآهن و... هم حاضر به سرمايهگذاري نشدند. در اين ميان فقط شركتي تركيهاي براي احداث فرودگاه امامخميني حاضر به سرمايهگذاري شد كه آن هم بعد از چند ماه فعاليت از ايران اخراج شد و درمقابل ايران هم مجبور به پرداخت غرامتي سنگين به آن شركت شد. پس يك نكته را نبايد از ياد ببريم: مديران ايراني تصور نادرستي از مشاركت «طرفِ خارجي» دارند. آنها تصور ميكنند كه علم را وارد كشور كردهاند و غافلند از اينكه در اين فرآيند به علم «كپي» شده دست پيدا كردهايم و «دانشِ فني» را وارد كشور نكردهايم. ايران 110 سال است كه از نعمت نفت و درآمد حاصل از فروش آن بهرهمند است اما همچنان تجهيزات نفتي مورد نياز ايران، از كرهجنوبي ميآيد كه نه نفت دارد و نه فرآوردههاي نفتي توليد ميكند. اين اشارات از آن رو بود كه كارلوس كيروش و مخاطبانِ اين يادداشت از نوع نگاهي كه در ايران نسبت به «طرف خارجي» وجود دارد، آگاه شوند. واقعيت اين است كه نسبت كيروش و فوتبال ايران هم دور از اين نگاه نيست. كارلوس كيروش براي فوتبال ايران «كپي فوتبال روزِ دنيا» را بهارمغان آورده است. تيمي دارد كه با وجود همه كمبودها توانِ جنگيدن دارد اما آيا كيروش به فوتبال ايران آمده است تا اين «كاريكاتور» را بدون نتيجهاي مشخص و بدونِ دورنمايي روشن از آينده تاريك و غبارآلود فوتبال ايران، برايمان بهنمايش بگذارد؟ همين ميشود كه عدمنتيجهگيري فوتبال ما در جامجهاني و جام ملتهاي آسيا –كه روند شكلي تيمملي، تيمتر از هر باشگاه ايراني در اين سالها بود- بهچشم نميآيد و اقليت شريفي كه ميپرسند «خب؟ كه چه؟ چهچيزي به فوتبال ايران اضافه شد؟»، صدايشان با كمك پروپاگانداي رسانهاي خاموش ميشود. در جامعهاي كه نظم مديريتي و اخلاقي وجود ندارد، صحنه توهينِ كيروش
- به عنوان ژنرال سربازهاي كشور ايران- به سرمربي تيمملي كره بعد از صعود به جامجهاني هم ميشود «نماد غيرت»، صحنه كنترل سرمربي تيمملي توسط يك بازيكن براي برخورد با داور مسابقه در جامملتهاي آسيا ميشود «نماد غرورملي» و اصرار، قهر و نيامدن او به ايران براي دريافت مطالباتش از پول بلوكه شده فوتبال ايران در فيفا هم ميشود «حرفهايگري» و مصاحبه عليه هر فرد و هر مسوول و هر جايگاهي كه نقض محرز قرارداد است، ميشود «مديريت». تاسفآور اين است كه هنوز بعد از سالها نميدانيم «حقمان» در مقابل «طرف خارجي» چيست و چون نميخواهيم يا قادر نيستيم اتفاقات گذشته را كنار هم بگذاريم و بررسي عميقي از آنچه روي داده است داشته باشيم، مقابل پديدههايي مثل «كيروش»، هيجاني رفتار ميكنيم. تلقي اشتباه ما از غيرت، غرورملي، مديريت و حرفهايگري موجب شده تا برخي چهرهها را «قديس» بدانيم و برخي ديگر را «ابليس» و در اين ميان راهي به رهايي گشوده نيست.
هيچگاه هم عزم جزم نكرديم تا علت اين سفيد و سياهبيني تاريخيمان را واكاوي كنيم. اين تنبلي يكي از دلايل عدمتوسعه كشورمان هم هست. نه اينكه «نميتوانيم» اين كار را بكنيم، بلكه «نميدانيم» بايد چه كنيم و بسياري بر موج همين ندانستنهاي ما سوار ميشوند و منافع فوتبال ايران (بخوانيد منافع جامعه ايران) بهراحتي از دست ميرود.
حالا كيروش كه منتقدانش را به «بازي رسانهاي» متهم ميكند، بيشترين بهرهبرداري از بازي رسانهاي را در همين دوهفته انجام داده است. او حالا در انجام مصاحبه «حاتم بخشي» ميكند و گويي كه اصلا هماني نيست كه پيشتر در انجام مصاحبه، خسّت داشت. او كه متهم ميكند «مشاركت در راستاي حمايت از تيم ملي در واقعيت صفر بوده است» از مشاركت خود در توسعه فوتبال و تدريس و آموزش در فوتبال ايران بگويد كه چرا بخشي از «دانش فني» خود را در اختيار فوتبال ايران قرار نميدهد. و سخن مهمتر با آقاي كيروش؛ شما از همه دعوت كردهايد كه «ديگر ماسكهايتان رابرداريد»، آيا بهتر نيست شما هم ماسكي را كه يكي از اعضاي هياترييسه فدراسيون مقابل صورتتان قرار داده و براي به دست آوردن صندلي «رياست» با گزينه «اعتبار اجتماعي كارلوس كيروش» بازي ميكند، كنار بزنيد و در همان برنامه 90، صادقانه با مردم ايران و يكبار براي هميشه مسائلتان را در يك «مناظره آزاد» بيان كنيد تا اين گرد و غبارهايي كه از طرف شما و رقيبانتان كه تنها به يك يا دو نام محدودشان كردهايد، بلند شده ديگر فرو نشانده شود؟ لطفا به تحقيرِ ملي فوتبال ايران پايان دهيد كه همه شما كارمندان فدراسيون فوتبال ايران و خادمان مردم ايران هستيد. ميخواهيد كفاشيان باشيد يا كيروش، اسلاميان يا اسدي، تاج يا هر فردي كه داعيه «مديريت» دارد.