آنچه برانکو داشت و دیگران ندارند
بعد از یک شروع ناامیدکننده حداقل در فاز نتیجهگیری، پرسپولیس از زمین برخاست و توانست تا حدودی گرد و خاک رو تنش را پاک کند. شاگردان برانکو از 8 بازی رسمی آخرشان در لیگ و جام حذفی، 6 تا را بردهاند تا هم بین 8 تیم آخر جام حذفی قرار بگیرند و هم خودشان را تا رده هفتم بالا بکشند. شاید کمتر کسی تصورش را میکرد سرخپوشان بعد از آن استارت عجیب، شانسی برای احیا و بازسازی خودشان داشته باشند. فقط حسابش را بکنید و ببینید این تیم تا چه اندازه دچار بدشانسی و مصایب گوناگون بوده است. قرعه سخت در لیگ و حذفی، اشتباهات داوری، بداقبالیهای بیپایان که شاید نقطه اوجش کوبیدن 6 توپ به تیر دروازه رقبا باشد و البته از همه بدتر، درگذشت ناگهانی کاپیتان محجوب؛ پرسپولیس امسال از چنین تونل وحشتی عبور کرد، اما درست وقتی خیلیها از این بیمار قطع امید کرده بودند، او به زندگی برگشت و سر وسامانی به وضعیت خودش داد.
پرسپولیس در شرایط خوبی به داربی تهران رسیده است. آنها اگر بتوانند بدون باخت از بازی روز جمعه عبور کنند، با توجه به قرعه آسان تا انتهای نیمفصل، شانس بالایی برای رسیدن به جمع مدعیان خواهد داشت. امروز اگر این اتفاق دور از انتظار و این بازگشت رویایی رخ داده، دلیلش بیش از هر چیز دیگری دیسپلین خوش خیمی است که روی نیمکت پرسپولیس برقرار شده. به برانکو نگاه کنید؛ او منظم و مقتدر است، اما نه از جنس یکی مثل علی دایی که برای تیم خودش حاشیههای منفی بخرد. او در مورد بازیکنانش منتهای بیرحمی را در حوزه مسایل فنی و انضباطی در نظر میگیرد، اما هرگز موجب خرد شدن شخصیت آنها نمیشود. به علی علیپور نگاه کنید؛ او در این فصل یکی از موثرترین بازیکنان پرسپولیس بوده، اما وقتی مثلا در بازی با صبا بد بازی کرده، به سرعت تنبیه شده است. یا طارمی را ببینید که چطور تاوان دیر رسیدنش سر تمرینات را میدهد. برانکو این برخوردها را مو به مو، سر وقت و با حوصله انجام میدهد، اما در مواجهه با رسانههای گروهی همیشه پشت بازیکنانش میایستد. او میداند که رسانه جای فریاد زدن بر سر شاگردان تنبل یا بازیگوش نیست. بلکه برعکس؛ این کارها را درون سازمان باید انجام داد تا آنچه برای وسایل ارتباط جمعی باقی میماند، صرفا جنگیدن بر سر منافع تیم در حوزههایی مثل داوری و برنامهریزی مسابقات باشد.
شاید غیر از برانکو، هیچکس دیگری نمیتوانست سید جلال حسینی و گابریل را رد کند، محسن مسلمان را اینطور به نیمکت ذخیرهها بدوزد یا در تبریز، زدن پنالتی را از مهدی طارمی که در کورس آقای گلی قرار دارد بگیرد. برانکو اما همه این کارها را میکند و جالب اینکه غالبا هم مورد احترام و حمایت بازیکنان و هواداران است. شاید این همان فاکتوری بود که پرسپولیسیها در این چند سال کمش داشتند؛ اینکه یک مربی خوشنام و مقبول با رزومهای قابل اتکا از راه برسد، شکافها را پر کند و پروژه جوانسازی و روانسازی پرسپولیس را به دست بگیرد. برانکو حالا در نقش همان قطعه گمشده پازل قرار گرفته، منوط به اینکه سرخپوشان کمی خوششانس باشند و از این دوره گذار به سلامت بگذرند!