چند سال است که پشت دستم را داغ کرده ام که دیگر از ورزش ایران و فوتبالش ننویسم چرا که آنچه به جایی نرسد فریاد است.
اما آنچه که در این روزها بر دو تیم محبوب پایتخت می رود و اعصاب و روانی که از هواداران این دو تیم مورد نوازش دولتمردان قرار گرفته و انتخاب اعضای هیات مدیره دو تیم عزمم رو جزم کرد تا برای یکبار هم که شده، توبه ننوشتنم را بشکنم.
دست پخت آقای کشتی گیر(امیررضا خادم) در سال گذشته حسابی پدر این دو تیم خصوصا پرسپولیس را درآورد. شاید اگر ردپای حسین هدایتی در ترغیب نژاد فلاح جهت عقد قرارداد با برانکوی کروات نبود چه بسا پرسپولیس هم اکنون افتخار حضور در لیگ دسته اول را نصیب هوادارانش کرده بود. بگذریم از اشتباهاتی(شما بخوانید جنایت ها) که آقای خادم در حق هواداران پرسپولیس انجام داد که همگان خبر دارند و مطلع و نیازی که ترار مکررات نیست.
وقتی که در رسانه ها عنوان شد که اختیار اداره پرسپولیس از خادم گرفته شده و به تعبیر ایشان ماموریتشان در این حوزه به پایان رسیده و کار به نصرالله سجادی محول شده، در نگاه اول بخش اعظمی از هواداران پرسپولیس خوشحال شدند چرا که کار از دست خادم خارج شده بود اما آنچه که بعد از انتصاب سجادی و پس از آن انتخاب اعضای هیات مدیره پرسپولیس رخ داد، حکایت از آن دارد که اوضاع نه تنها بهتر نشده که بدتر هم شده است.
در حالیکه همگان گمان می کردند که سجادی با آنهمه سابقه مدیریت در وزارت ورزش و البته آشنایی با فوتبال بتواند تصمیم درستی در زمینه اداره پرسپولیس بگیرد اما آنچه که در ویترین انتخاب هیات مدیره قرار گرفته، حکایت از ترکتازی امیررضا خادم دارد.
سوالی که در اینجا مطرح می گردد این است که؛ سجادی بر چه معیاری از کسانی در هیات مدیره پرسپولیس استفاده کرده که یا قبلا امتحان خود را پس داده اند و یا حضور آنها در این برهه زمانی چه گره ای از کار این تیم باز خواهد کرد؟
از جعفر کاشانی شروع کنیم:
جعفر خان کاشانی که سالها مدیر باشگاه شاهین بود و البته سابقه حضور در هیات مدیره پرسپولیس دز سالیان گذشته را داشته به جعفر دیپلمات معروف است چرا که به گونه ای حرف میزند که نه سیخ بسوزد و نه کباب. هرگاه که با او به مصاحبه بنشینی از لزوم تبدیل شدن تیم "پرسپولیس" به "باشگاه" پرسپولیس داد سخن داده است. تو گویی تنها مشکل پرسپولیس همین تبدیل است و لاغیر.
کسی از ایشان سوال نمی کند که جنابعالی در فصل گذشته و در قامت رئیس هیات مدیره پرسپولیس چه گلی به سر این تیم زدید که باشگاه بودنش پیشکشتان.
شمایی که از تکروی آقای نژادفلاح ناله کرده بودید چرا انقدر شهامت نداشتید که از سمت خود در هیات مدیره استعفا دهید؟ باز گلی به جمال رفیقتان مهندس کلانی که وقتی دید کلاهش پشمی ندارد بار سفر بست و به امریکا رفت اما شما چه کردید آقای کاشانی؟ الان می خواهید چه کنید؟ میخواهید ساختار سازی کنید؟ میخواهید پلن و چارت مدیریتی برای پرسپولیس ترسیم کنید؟
از کدام پرسپولیس حرف میزنید؟ دوست شما(حمیدرضا سیاسی) که به سمتش غش کرده اید و دیگرام را دعوت میکنید که از ایشان در زمینه مدیریت و اداره پرسپولیس الگو بگیرند مگر همان کسی نیست که با سوء مدیریتش و آن شوی مسخره حضور همزمان دو مربی در تمرین را برای اولین بار در دنیای فوتبال راه انداخت؟
این همان الگویی نیست که بدلیل شکایت اسپانسر به مدت چهار ماه در زندان اوین سماق میمکید؟ این همان الگوی مدیریتی نیست که نبودنش موجبات شکر هواداران را فراهم کرد و آزادی اش از زندان نفرین هواداران را در پی داشت بطوریکه خود جناب الگو از مدیرعاملی استعفا دادند؟
از کدام الگو صحبت میکنید آقای کاشانی عزیز؟ به هوادارن پرسپولیس بفرمائید که فصل گذشته چه کرده اید؟ شما همان کسی هستید که با به زندان افتادن حمیدرضا سیاسی کاسه چه کنم چه کنم دست گرفته و به همراه آقای کلانی تهدید به استعفا کردید!! این تهدیدتان را به حساب حق معرفت برای الگوی مدیریتی تان بگذاریم یا ناتوانی شما در مدیریت؟باز گلی به گوشه جمال کلانی که روی حرفش ماند و رفت!
آقای کاشانی باور داریم که حافظه اکثریت مردم ایران بدلیل مشکلات فراوانی که در زدنگی دارند،ضعیف شده اما هنوز هستند عده ای که گذشته خیلی دور را فراموش نکرده اند!
و اما شما جناب آقای دکتر زادمهر:
کاریزما و شخصیت شما در چندین سال قبل از وجاهت شما و وقارتان و حس مسئویت پذیریتان حکایت میکرد.شما همان کسی بودید که تا مرز مدیریت در تیم های ملی فدراسیون دکتر دادکان هم پیش رفت اما شما را چه شده که اکنون منت میگذارید؟
شما چه عضو هیات مدیره ای هستید که در سال گذشته به غیر از یکی دو جلسه در تمامی جلسات هیات مدیره وقت غایب بودید؟
شمایی که انقدر سرتان شلوغ است که نمی توانید از بیماران دهان و دندانتان و امور شخصی خود بگذرید تا ساعاتی حداقل در جلسه هیات مدیره پرسپولیس حضور بهم رسانید؟!
وا اسفا که در جدیدترین اظهار نظرتان بعد از انتخاب مجدد بعنوان عضو هیات مدیره و در انتقاد از عدم حضورتان در جلسات هیات مدیره قبلی، گفته اید: "زندگی من از راه دیگری می گذرد.من مطب دارم و در دانشگاه تدریس می کنم و اشتباه است که اگر بخواهیم وارد جزئیات شویم!"
اگر تحصیلکرده این فوتبال شمائید و نگاهتان به باشگاهی که پرطرفدارترین در قاره کهن است چنین می باشد پس وای به حال تحصیل نکرده ها....
شما همانی هستید که کینه اختلافتان با علی دایی در تیم سایپا را نگه داشتید و سال گذشته با همکاری سیاسی و جعفرخان کاشانی پرسپولیس را به آن فضاحت درآوردید.
و اما حسین عبدی:
حسین عبدی بی تردید یکی از بازیکنان و مربیانی بوده که در زمان حضورش در پرسپولیس بدون حاشیه و توقع خدمت کرده است اما سوالی که در اینجا مطرح میشود این است: حسین عبدی می خواهد در هیات مدیره چه کند؟ اگر بحث فنی و پیشکسوتی است که دو بزرگواری که در سطرهای فوق رزومه موفقیت آمیزشان را در پرسپولیس گفتیم حضور دارند ضمن آنکه عبدی بد نیست تکلیفش را با خودش مشخص کند: او میخواهد در فوتبال مدیریت کند یا مربیگری؟
به راستی در کجای دنیا دیده اید که یک مربی حتی اسطوره یک باشگاه را به عضویت هیات مدیره در بیاورند؟
این سوال را بد نیست جناب جعفرخان کاشانی پاسخ بدهند که بسیار بر باشگاهداری تاکید می کنند که:
در کجای دنیا، مربیان، بازیکنانی که در بحث فنی کار می کنند را به عنوان هیات مدیره انتخاب می کنند؟ میشود اعضای هیات مدیره رئال مادرید، منچستر، بارسلونا، میلان را برای ما نام ببرید شاید ما آگاهیمان پایین است؟!
درباره علی اکبر طاهری و جناب آقای گرشاسبی شاید نتوان چیزی گفت اما بد نیست نگاهی به ورزش تهران، فوتبال تهران و ... بیندازیم تا متوجه شویم داستان از چه قرار است هرچند به قول دکتر دادکان: دیکته ننوشته غلط ندارد.
بعنوان یک علاقمند به فوتبال به این بیت مولانا بسیار بسیار اعتقاد دارم:
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر، نعمت از کفت بیرون کند
اگر امثال محمد علی آبادی شایسته آنهمه هجمه و انتقاد بحق دکتر دادکان بودند اما به شخصه وقتی عملکرد مدیریتی و انتخاب هایی که در وزارت ورزش فعلی برای پرسپولیس و مدیریت حاکم بر آن را می بینم، به احترام مهندس محمدعلی آبادی می ایستم، کلاه از سر بر میدارم و برایش دست میزنم.